در حالی که کمتر از دو هفته به آغاز یازدهمین دوره رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران باقی مانده است، هنوز ابهامات زیادی در مورد قوانین و برنامهریزی این بازیها وجود دارد.
به موارد زیر توجه کنید و به خاطر داشته باشید که این موارد فقط در فوتبال به ظاهر حرفهای ایران دیده میشود:
منشوریها:
هیولای منشوری شدن بازیکنان و مربیان! در فضای کنونی ایران، که فضایی مذهبی-سیاسی-نظامی است، فوتبال هم آلوده به این موارد شده و فدراسیون با استخدام یک فرد معمم، بازیکنان و مربیانی که شؤون اسلامی (به زعم حاج آقای فدراسیون) را رعایت نکنند، برای مدتی محروم میشوند. برای ختم بحث احمقانه منشور اخلاقی به این نکته بسنده میکنم که مدل مو، پیرایش صورت، حضور در مهمانی بدون مجوز، داشتن دوست دختر، دلالی در انتقال بازیکن و استفاده از مواد مخدر همگی یک رأی دارند: محرومیت!
سقف قرارداد:
این هم از عجایب فوتبال ماست که برای قرارداد بازیکنان سقف سیصد و پنجاه میلیون تومان در سال تعیین شده و هر کس از این حد بیشتر قرارداد ببندد، با فدراسیون فوتبال طرف است! بحث در این باره خیلی طولانی و کارشناسی خواهد بود. اما به طور خلاصه ایراد کار اینجاست که منبع تأمین مخارج بیشتر باشگاهها، دولت است! وقتی تمام تیمها دولتی هستند و فدراسیون زیر نظر سازمان تربیت بدنی فعالیت میکند، در واقع مثل این میماند که برای دههی فجر بچههای یک مدرسه مسابقات فوتبال راه بیندازند! خوب طبیعی است در این شرایط هر پولی پرداخت شود از جیب دولت میرود! بازیکنانی که تا همین یکی دو سال پیش نزدیک به یک میلیارد در سال درآمد داشتهاند، چگونه حاضر میشوند که حداکثر سیصد و پنجاه میلیون تومان بگیرند؟ اینجاست که همهی باشگاهها مجبورند بدون در نظر گرفتن توانایی بازیکنان به همه همان مبلغ سیصد و پنجاه میلیون تومان را بدهند! البته این ظاهر قضیه است. در باطن همگی سوراخ دعا را پیدا کردهاند و با عناوین مختلف مانند پاداش، بسیار فراتر از سیصد و پنجاه میلیون تومان به بازیکنان میدهند! آقایان فدراسیون هم سرشان را کردهاند توی برف!
تیمهای لیگ یازدهم:
افتضاح لیگ ششم را به یاد دارید؟ بحث تبانی و دردسرهایش برای سه تیم شهید قندی یزد، راهآهن و نفت آبادان را؟ امسال هم همین اوضاع قمر در عقرب به وجود آمده! ظاهراً در لیگ دسته اول که تیمها برای رسیدن به لیگ برتر رقابت میکنند، تخلفی رخ داده که نتیجهاش باعث تغییرات اساسی جدول نهایی لیگ میشود. فضیه از این قرار است که تیم گسترش فولاد تبریز که از معدود تیمهای خصوصی فوتبال ماست، به نتیجهی دیدارش با نساجی مازندران معترض است و دلیل آن هم استفاده همزمان تیم نساجی از چهار بازیکن خارجی بوده است که این خلاف مقررات فوتبال ماست و در نتیجه بازی باید 3 بر 0 به نفع تیم تبریزی تغییر کند. مدارک هم موجود است و این یعنی حقانیت تیم گسترش فولاد تبریز! اما فدراسیون آن زمان (بهمن ماه) شکایت را بررسی نکرد تا این که گسترش فولاد تبریز با اختلاف یکی دو امتیاز از رسیدن به لیگ برتر بازماند و وقتی صدای اعتراض گسترش فولاد تبریز دوباره بلند شد که اگر شکایت ما را جواب بدهید ما به لیگ صعود خواهیم کرد، فدراسیون شکایت را مردود اعلام کرد! این قضیه هنوز حل نشده و واقعاً هنوز معلوم نیست که گسترش فولاد تبریز به لیگ برتر صعود میکند یا نه! توجه داشته باشید که کمتر از دو هفته به آغاز بازیها باقی مانده!
حراج تیمها:
بساط سه جفت صد تومن فروختن تیمها و انتقال آنها از تهران به شهرستانها از آن قوانین من درآوردی دولت نهم-دهم است که طرح تمرکز زدایی از پایتخت را بدون مطالعه اما با جدیت دنبال میکند! به سرنوشت تیمهایی که منتقل شدند دقت کند:
پاس تهران که تا همین چند سال پیش مدعی قهرمانی در لیگ بود و یکی از سه تیمی است که در کل تاریخ فوتبال ایران قهرمان آسیا شده است، چند سال پس از انتقال به همدان به دستهی اول سقوط کرده. پیکان تهران که از با سابقهترین تیمهای فوتبال ایران به شما میرود، پس از انتقال به قزوین به دستهی اول سقوط کرد. راهآهن تهران پس از انتقال به شهرری، بلا تکلیف مانده بود وهمین چند روز پیش به بخش خصوصی واگذار شد.
سهمیه لیگ برتر:
این یکی از خندهدارترین وقایع فوتبال ماست که وقتی یک تیم به دستهی پائینتر سقوط میکند، فوراً به فکر خرید امتیاز یک تیم دیگر میافتد تا یه شبه به لیگ برتر بازگردد! هیچ جای دنیا چنین چیزی دیده نمیشود. اما آقایان فدراسیونی بیشتر به فکر منشور و سقف قرارداد هستند تا جلوگیری از این خیش خراشمان مدیریتی! از طرف دیگر پارسال سپاهان نوین که در واقع تیم دوم سپاهان است، به لیگ برتر رسید ولی چون طبق قوانین فیفا دو تیم با مالکیت مشترک حق شرکت در لیگ حرفهای را ندارند، از صعود بازماندند! امسال هم مس سرچشمه که مالکانش همان مالکان مس کرمان هستند پس از صعود به لیگ برتر دربدر به دنبال تغییر در اساسنامهی باشگاه بودند تا بتوانند مالک دیگری برای تیمشان بتراشند که حذف نشوند! واقعاً چرا باید اجازه داد تیم دوم یک باشگاه در ردهای بازی کند که با ردهی تیم نخستش تداخل داشته باشد؟ جالب اینجاست که کلاً بیشترِ باشگاههای ما بودجهشان دولتی است و در واقع یک مالک دارند! نمومهی بارزش استقلال و پرسپولیس که هر دو در اختیار سازمان تربیت بدنی هستند!
سرباز-بازیکن:
وقتی مینویسم فوتبالمان هم همانند فضای کلی کشور مذهبی-سیاسی-نظامی است، به همین دلیل است! بازیکنان فوتبال ما بهترین دوران فوتبالیشان را باید در دو سه تیم نظامی لیگ برتر سپری کنند. ملوان که متعلق به نیروی دریایی است. مقاومت سپاسی که متعلق به بسیج است و اخیراً ترکتورسازی که سپاه سهام آنرا خریده است! جالب اینجاست با تمام علاقهای که این نهادهای نظامی به فعالیت در فوتبال دارند (!)، همیشه بازیکنان مشمول فوتبال ایران، برای بازیهای خارج از ایران مشکل خروجی دارند!
برنامه:
در این بیست و چند سالی که به یاد دارم، همیشه پای مدیریت در فوتبال ما لنگ میزده است! این یکی دو سال اخیر برنامهریزی لیگ برتر منسجمتر شده، اما کماکان بازیها وسط هفته و در ساعات میانی روز برگزار شده است که باعث شده بازیها کم بیننده شود. اما امسال هنوز لیگ شروع نشده سوتیهای برنامهریزی شروع شده است! مراسم قرعهکشی لیگ روی کاغذهایی که با دست نام تیمها روی آن نوشته شده قرار گرفته بود. کاغذها با دست بریده شده بودند و از همه جالبتر برنامهی هفتههای شانزدهم و هفدهم غلط اعلام شدهاند!
هفتهی 16:
سایپا – مس کرمان (غلط)، سایپا – شاهین بوشهر (درست) { سایپا – مس کرمان هفتهی 7}
مس سرچشمه – صبا (غلط)، مس کرمان – صبا (درست) { مس سرچشمه – صبا هفتهی 7}
تراکتورسازی – سپاهان (غلط)، تراکتورسازی – مس سرچشمه (درست) {سپاهان – تراکتورسازی هفتهی 10}
هفتهی 17:
نفت آبادان – صبا (غلط)، نفت آبادان – سایپا (درست) { نفت آبادان – صبا هفتهی 12}
برای پی بردن به برنامهی صحیح کافی است رمز قرعهکشی را باز کنید. هر تیم در قرعهکشی یک شماره دارد. اما جالب اینجاست که وب سایت فدراسیون و تمام خبرگزاریها برنامه غلط را منتشر کردهاند!
×××
به موارد فوق میتوان مشکلات حق پخش بازیها، تداخل اردوهای ملی با بازیهای باشگاهی، قهر و آشتیهای پر شمار، حرمت شکنیهای بازیکنان، مربیان و داوران نسبت به یکدیگر و بسیاری مسایل دیگر را اضافه کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر