پنجشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۸

اگر دایی پرسپولیس را نایب قهرمان هم کند، شاهکار کرده است

در روزهایی که نمایندگان اصفهان با خیال راحت در بالای جدول لیگ برتر جا خوش کرده‌اند، مسؤولان باشگاه پرسپولیس در اقدامی عجیب، کرانچار را برکنار کردند و علی دایی را به عنوان سرمربی این تیم انتخاب کردند. پرسپولیس که در حال حاضر با 33 امتیاز و 7 امتیاز اختلاف نسبت به ذوب‌آهن، در رده سوم جدول رده‌بندی قرار دارد، کار بسیار سختی برای کسب مقام قهرمانی و حتی نایب قهرمانی لیگ نهم دارد. اما به اعتقاد من، حبیب کاشانی برای قضاوت در مورد عملکرد کرانچار باید کمی بیشتر صبر می‌کرد. کرانچار از معدود مربیان صاحب سبکی بود که به فوتبال ما آمده بود و مطمئناً در آینده‌ای نزدیک می‌توانستیم شاهد تأثیرات او در روند تیمی پرسپولیس باشیم. اما به هر حال فوتبال ما کرانچار را درست مثل تومیسلاو ایویچ با تصمیمی عجولانه و غیر کارشناسی از دست داد. حالا در این سوی میدان، علی دایی است که باید تیم نسبتاً آماده پرسپولیس را هدایت کند. دایی که همواره چه در زندگی حرفه‌ای و چه در زندگی تجاری‌اش نشان داده به حداقل‌ها قانع نیست، می‌تواند از این ویژگی خود در بالا بردن انگیزه بازیکنان پرسپولیس استفاده کند و روح جنگندگی را به تیم جوان پرسپولیس تزریق کند. البته دایی که در شعور فوتبالی او هیچ شکی نیست، ایراد بزرگی به نام حاشیه دارد که اگر حاشیه‌های او با حاشیه‌های بی شمار موجود در پرسپولیس گره بخورد، شرایط نابسامانی در انتظار او و پرسپولیس خواهد بود.
علی دایی در همان آغاز راهش با برکنار کردن عابدزاده و انتخاب محمد علی یحیوی که سابقه بازی کردن در استقلال را دارد، دشمنان زیادی برای خودش ساخت. البته انتخاب دستیار از اختیارات هر سرمربی است و اعتراض‌های عابدزاده، نشان از آماتور بودن او دارد. اما عابدزاده برای خیلی‌ها از جمله بنده، یک اسطوره است و تا ابد در قلب این عده جای خواهد داشت. اما این دلیل نمی‌شود که حق مسلم دایی در انتخاب همکارانش را نادیده بگیریم. نکته اینجاست که اگر پرسپولیس در دیدار مقابل استقلال (14 بهمن 1388) با اشتباه دروازه‌بانش شکست بخورد، همه به علی دایی به دلیل انتخاب مربی دروازه‌بان استقلالی برای پرسپولیس، خرده خواهند گرفت.
با تمام این تفاسیر، معتقدم تنها سد مقابل دایی، سد حاشیه است. اگر دایی حاشیه‌های خود و پرسپولیس را کنترل کند، بدون شک در این تیم موفق خواهد شد.

خدایا یه کاری کن که هفته آینده مقابل سنگاپور نبازیم!

در روزهایی که فوتبال ملی ایران روز به روز افت می‌کند، تیم ملی کشورمان با شکست مقابل مالی برای سومین بار در تاریخ، در سه دیدار پیاپی مغلوب حریفان خود شد. شکست 1-0 مقابل اردن (رتبه در رنکینگ فیفا: 111)، 3-2 مقابل قطر (رتبه در رنکینگ فیفا: 86) و 2-1 مقابل مالی (رتبه در رنکینگ فیفا: 47). دو بار دیگر که ایران سه شکست پیاپی را پذیرفته بود، عبارتند از:

ایران1 – پرو4 (جام جهانی 1978 آرژانتین – 21 خرداد 1357 – کوردوبا)
ایران0 – شوروی1 (دوستانه – 15 شهریور 1357 – تهران)
ایران0 – شوروی2 (دوستانه – 31 شهریور 1358 – تهران)
ایران1 – شوروی3 (دوستانه – 3 مهر 1358 – تهران)
و
ایران0 – کویت1 {دوستانه (جام صلح و دوستی) – 21 آبان 1368 – کویت}
ایران0 – لهستان2 (دوستانه – 13 آبان 1368 – تهران)
ایران0 – لهستان1 (دوستانه – 15 آبان 1368 – تهران)

در واقع اگر تیم ملی دیدار آینده‌اش مقابل کره‌شمالی (رتبه در رنکینگ فیفا: 86 - برابر با قطر) را نیز واگذار کند، با بدترین رکورد خود برابری خواهد کرد، با این تفاوت که شکست‌های اخیر مقابل تیم‌هایی بوده‌اند که اصولاً صاحب سبک در فوتبال نیستند!

نقش قطبی در تیم ملی:
در میان انتقادات، تیغ انتقاد مطبوعات بیش از همه به سمت افشین قطبی نشانه گرفته شده است. قطبی در 14 دیداری که تاکنون سرمربی تیم ملی بوده است، 3 برد، 6 تساوی و 5 باخت داشته است، که این نتایج و کسب تنها 36 درصد از 42 امتیاز ممکن، او را در بین 37 سرمربی تاریخ فوتیال ایران در رتبه 30 قرار داده است!
تنها نکته مثبت عملکرد قطبی در تیم ملی جوانگرایی او بوده است. جوانانی نظیر میلاد زنیدپور (23 ساله)، کریم انصاریفرد (19 ساله)، احسان حاج صفی (19 ساله)، میلاد میداوودی (24 ساله) و امیرحسین فشنگچی (19 ساله) که همگی از بازیکنان آینده‌دار فوتبال ایران محسوب می‌شوند، این روزها با اعتماد قطبی در تیم ملی تجربه کسب می‌کنند که این موضوع می‌تواند در آینده به نفع فوتبال ملی ما باشد.
اما جدای از جوانگرایی، قطبی هیچ بار فنی و تاکتیکی خاصی برای تیم ملی نداشته است. سردرگمی بازیکنان و تکیه بر خلاقیت‌های فردی، همانند گذشته مشخص ترین ویژگی بازی‌های تیم ملی است. تیمی که بنابر ادعای قطبی در تمام طول نیمه دوم بازی مقابل قطر سوار بر بازی بود، تنها یک بار به گل رسید که آن هم روی یک کرنر برگشتی با شوت خوب احسان حاج صفی به دست آمد! مقابل مالی هم در حالی که بدون احتساب وقت‌های تلف شده، 60 دقیقه برای دست یابی به تساوی وقت داشتیم، نتوانستیم به گل برسیم. این‌ها مشکلاتی است که قطبی باید حلالش باشد، نه بازیکنان.

نقش فدراسیون:
فدراسیون فوتبال ما این روزها، بیش از آنکه به فکر تیم ملی باشد، گرفتار منشور اخلاقی و مذهبی کردن فوتبال است! به بهانه بازی‌های دوستانه تیم ملی لیگ را تعطیل می‌کنند، آن وقت انتظار دارند از دل این لیگ بازیکن آماده بیرون بیاید. اگر بازی‌های تیم ملی در روزهای مختص به بازی‌های ملی در دنیا برگزار می‌شد، جای هیچگونه اعتراضی نبود. اما فدراسیون ما بازی‌ها را هر وقت که جور بشود برگزار می‌کند! لیگ در طول سال به طور مداوم قطع و وصل می‌شود. یک بار برای 21 رمضان، یک بار به بهانه تعطیلات نیم فصل آن هم در هفته 16! و حالاهم برای بازی‌های دوستانه تیم ملی. مطمئن باشید، بازی‌ها حوالی نوروز دوباره تق و لق خواهد! در این بین بازیکنان حاضر در لیگ هیچگاه بدنشان به بازی‌ها عادت نمی‌کند و همیشه از شرایط آرمانی خود دور هستند.

×××

در شرایط کنونی، انتظار برد تیم ملی در دیدار روز چهارشنبه آینده‌اش (16 دی 1388) مقابل سنگاپور (مقدماتی جام ملت‌های آسیا) هم انتظاری خوش بینانه است! به خاطر داشته باشید که سال گذشته (25 دی 1387) تیم ملی با هدایت علی دایی 6-0 سنگاپور (مجید غلام‌نژاد43، کریم باقری52، غلامرضا رضایی55، مازیار زارع79، محمد نوری82 و 83) را در تهران شکست داد. این را هم به یاد داشته باشید که تیم ملی با هدایت افشین قطبی در 14 دیدار گذشته 13 گل زده و هیچگاه بیش از 2 گل در یک دیدار به ثمر نرسانده است!

پنجشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۸

قهرمان سازی یا قهرمان سوزی؟

یکی از مشخصات بد ما ایرانیان خصلت زیر آب زنی و عدم پذیرش برتر بودن دیگران است. این خصلت از همان دوران مدرسه قابل مشاهده است. جایی که شاگرد اول‌ها همیشه منفور هستند. در محیط کار هم آن کسی که بیشتر کار می‌کند معمولاً زودتر مورد غضب همکاران و به تبع آن رؤسای خود قرار می‌گیرد. اوج این مشکل را می‌توانیم در جامعه ورزش‌مان نیز ببینیم. زمانی که علی دایی در دوران بازیگریش، نه تنها در سطح آسیا بلکه در سطح دنیا برای ایران افتخار آفرینی می‌کرد، ما در کشور خودمان او را زیر بار کنایه‌ها و طعنه‌هایمان له کرده بودیم. علی دایی به عنوان تنها بازیکنی که در سطح ملی بیش از 100 گل زده است (دایی در 149 دیدار ملی، 102 گل زده است – میانگین هر 131 دقیقه یک گل)، تا مدت‌ها نفر اول دنیا خواهد بود. اما به محض این که از دوران اوجش فاصله گرفت، چنان توسط ما و مطبوعات له شد که در نوع خود مثال زدنی بود! این در حالی است که پس از خداحافظی دایی، میانگین گل زده تیم ملی ایران به شدت افت کرد. اگر باور ندارید به این آمار دقت کنید:
تیم ایران در طول 13 سال دوران فعالیت علی دایی در تیم ملی، از 16 خرداد 1372 تا 31 خرداد 1385، در 187 دیداری که انجام داد 404 بار به گل رسید (میانگین 2.2 گل در هر بازی) و در 55 درصد بازی‌هایی که انجام داد به پیروزی رسید. این آمار در 61 دیداری که پس از حذف دایی از تیم ملی انجام شده است به 90 گل در 61 بازی (1.5 گل در هر بازی) و پیروزی در 51 درصد بازی‌ها تقلیل یافته است.

دایی پس از خداحافظی از تیم ملی در سایپا به عنوان بازیکن مربی بار دیگر به موفقیت رسید و با به ثمر رساندن 10 گل، با تیم سایپا قهرمان لیگ برتر ایران شد. درست در همان موقع با انتخاب بسیار زودهنگام دایی به عنوان سرمربی تیم ملی، مهره‌ای بسیار ارزشمند برای سرمربیگری تیم ملی را سوزاندیم تا جایی که دایی از فروردین 1388 تاکنون در عرصه فوتبال ایران حضور ندارد و بعید است که به این زودی‌ها به فوتبال (ملی) بازگردد.

در مورد حسین رضازاده نیز با اقدامی مشابه یک مهره ورزشی دیگر را سوزاندیم. من کاری به جهت گیری‌های سیاسی رضازاده ندارم. چرا که معتقدم او در عرصه سیاست، هیچ محلی از اعراب ندارد! اما رضازاده کسی بود که باعث افتخار همه ما ایرانیان در دنیا بود. رکورددار وزنه‌برداری دنیا و قهرمان المپیک. اما او را نیز زود خرج کردیم. رضازاده که خود در المپیک پکن، به دلیل دوپینگ ترجیح داد خود را به مصدومیت بزند؛ از آن تجربه تلخ درس نگرفت و در حالی که بسیار جوان‌تر و ناپخته‌تر از آن بود که سرمربی تیم ملی شود، به غلط سرمربی شد تا با ارتکاب اشتباه بزرگش در تجویز دارو به وزنه‌برداران، برای ابد او را از دست بدهیم. او مجبور شد مواد نیروزا به شاگردانش بدهد، چون هیچ بار فنی‌ای در چنته‌اش برای آنان نداشت و آبرویش در خطر بود. این اشتباه مهلک او در پی موضع‌گیری‌های سیاسی خلاف افکار عمومی‌اش دست به دست هم داد تا مورد آماج حمله‌ مردم و مطبوعات قرار بگیرد. اما این بی انصافی است که قهرمانی‌های او و عدم پذیرش اغوا کننده فدراسیون وزنه‌برداری ترکیه به او را (پس از قهرمانی در المپیک آتن) نادیده بگیریم و تنها به او بتازیم.

درخواست به جای قطبی و واکنش نابجای ما

افشین قطبی. نامی که تا همین چند سال پیش توجه هیچ کس را جلب نمی‌کرد. اما حالا او در رأس تیم ملی فوتبال نشسته است. من حتی در دوران طلایی قطبی در پرسپولیس، منتقد او بوده‌ام و همواره تأکید داشته‌ام که قطبی فرد بسیار محترم و آنالیزور بسیار خوبی است اما سرمربی خوبی نیست. با تمام این اوصاف، قطبی حرفی زده است که در نهایت بی‌مهری مطبوعات، به تمسخر گرفته شده است. حرف قطبی این بوده است که تیم ملی هواپیمای اختصاصی می‌خواهد. در روزگاری که حتی باشگاه‌های فوتبال هواپیمای اختصاصی دارند، داشتن هواپیمای اختصاصی برای تیم ملی چندان غیر منطقی نیست. در واقع واکنش منفی ما به این نظر قطبی، بیانگر عدم حرفه‌ای بودن فوتبالی است که ادعای حرفه‌ای بودنش را داریم. بر خلاف بسیاری از ادعاهای نابجای قطبی راجع به بین‌المللی بودن تیمش و بین‌المللی بازی کردن تیم ملی، این بار قطبی درست می‌گوید و این ما هستیم که به رسم رایج این روزهای جامعه‌مان، به جای تحسین کردن فکر درست، فقط به آن خرده می‌گیریم.

فوتبال سیاسی

دیدار برگشت پرسپولیس و استقلال روز چهارشنبه 14 بهمن ساعت 14 برگزار خواهد شد! خنده‌دار است! پر تماشاگرترین واقعه ورزشی ایران را در کم تماشاگرترین زمان ممکن برگزار می‌کنند! این نتیجه مدیریت سیاسی ورزش ماست که سود ورزش فدای فضای امنیتی کشور می‌شود! اما در واقع بهای آن را خود مردم می‌پردازند. چرا که پرسپولیس و استقلال همیشه دستشان مقابل سازمان تربیت بدنی دراز است و این سازمان هم پول بیت المال را به پای این دو تیم می‌ریزد!

ویاگرا و فوتبال

انجمن فوتبال انگلیس شایعه تجویز قرص ویاگرا به بازیکنان تیم ملی فوتبال این کشور را رد کرد! پیش از این شایعه شده بود که برای مقابله با ضعف ناشی از ارتفاع از سطح دریای آفریقای جنوبی، بازیکنان تیم ملی فوتبال انگلیس در جام جهانی ویاگرا مصرف خواهند کرد تا حجم ریه‌های خود را افزایش دهند!
منبع: بی بی سی

چهارشنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۸

نیمی از لیگ نهم به نام اصفهان و علی کریمی

شادی هادی عقیلی (سپاهان) پس از گل زنی به پرسپولیس - عکس از خبرگزاری مهر


نیم فصل دوم نهمین دوره لیگ برتر ایران از فردا پنج‌شنبه 12 آذر با دیدار استیل‌آذین با پاس در تهران آغاز خواهد شد.

اگر از شگفتی سازی دو تیم پیکان و مقاومت صرفنظر کنیم، 5 تیم از 7 تیمی که در ابتدای فصل آن‌ها را در بین 7 تیم بالای جدول پیش‌بینی کرده بودم، در بین 7 تیم بالای جدول حضور دارند. سپاهان، ذوبآهن، استقلال تهران، پرسپولیس و استیل‌اذین 5 تیمی هستند در بین 7 تیم بالای جدول جای دارند و به جای مس و فولاد که هر دو دور از انتظار ظاهر شده‌اند، پیکان و مقاومت با درخششی قابل توجه در رتبه‌های سوم و پنجم جدول ایستاده‌اند.

امیر قلعه‌نوعی - عکس از خبرگزاری مهر

در نیم فصل اول دو نماینده اصفهان مانند سال‌های گذشته پر قدرت ظاهر شدند و در رقابتی تنگاتنگ با یکدیگر، بالای جدول را مزین به لهجه اصفهانی کردند. قهرمانی سپاهان در نیم فصل لیگ نهم از همان ابتدا هم قابل پیش‌بینی بود، چرا که سپاهان صاحب مدیرت باتجربه، کادر فنی با درایت، بازیکنان در سطح بالا و تماشاگرانی با تعصب است. تنها نکته تاریک عملکرد سپاهان واگذار کردن 14 امتیاز بازی‌های خارج از خانه به حریفان خود در نیم فصل اول بود. سپاهان که در حال حاضر و در تاریخ نه دوره لیگ برتر ایران پس از استقلال تهران، پرسپولیس و ذوب‌آهن با 401 امتیاز از 253 دیدار برگزار کرده در رتبه چهارم قرار دارد، خیلی امیدوار است که بار دیگر قهرمانی دومین دوره لیگ برتر (سال 82-1381) را تکرار کند. در حال حاضر و در عین نزدیکی سپاهان و ذوب‌آهن در جدول رده‌بندی، سپاهان صاحب بهترین خط حمله، بهترین خط دفاع و بیشترین برد است. ضمن این که سپاهان بهترین نتایج را در دیدارهای خانگی نیز به دست آورده است.

تیم فوتبال ذوب‌آهن اصفهان - عکس از خبرگزاری مهر


از سوی دیگر ذوب‌آهن هم با مدیریتی قوی و کادر فنی باهوش خود توانسته تا اینجای فصل پا به پای همشهریان طلایی‌پوشش گام بر دارد و تنها با 1 امتیاز اختلاف (33 امتیاز) نسبت به سپاهان در جایگاه دوم ایستاده است. اختلاف 5 امتیازی ذوب‌آهن با پیکان، تیم سوم جدول، باعث شده تا دست کم در چند هفته آینده شاهد صدرنشینی این دو نماینده دیار نصف جهان باشیم. ذوب‌آهن با پذیرش تنها 2 شکست، کم‌ترین باخت را در نیم فصل اول داشته است.

تیم فوتبال استقلال تهران - عکس از باشگاه استقلال


استقلال تهران که شروعی دلپذیر را تجربه می‌کرد ناگهان از هفته یازدهم و با پذیرش شکست مقابل همنام اهوازی‌اش (که در آن زمان در رتبه پانزدهم جدول بود)، وارد یک بحران شد و با از دست دادن 16 امتیاز در هفت هفته، ضمن از دست دادن صدرنشینی تا رده چهارم جدول هم سقوط کرد. مرفاوی سرمربی آبی‌پوشان تهرانی این روزها بیشتر درگیر حواشی حمایت هواداران تیمش از امیر قلعه‌نوعی است و به کلی تمرکز خود را از دست داده است. شاید دیدار برگشت استقلال تهران مقابل سپاهان در هفته 18 که روز شنبه 14 آذر در اصفهان برگزار خواهد شد، آخرین روز سرمربیگری مرفاوی در استقلال باشد.

صمد مرفاوی - عکس از خبرگزاری مهر


تیم فوتبال پرسپولیس - عکس از باشگاه پرسپولیس


پرسپولیس که بدون شک پرحاشیه‌ترین تیم لیگ نهم بوده است، تا اینجای کار علی‌رغم از دست دادن امتیازهای مفت فاصله‌اش را با سایر مدعیان (به جز سپاهان و ذوب‌آهن) در حد قابل جبرانی نگه داشته است. پرسپولیس امسال آنجایی ضربه خورد که با آزمودن آزموده بار دیگر عباس انصاریفرد را به عنوان مدیر عامل تیم معرفی کرد. با بی هنری انصاریفرد، مهره‌هایی چون کریمی و نیکبخت که هر کدام برای موفقیت یک تیم کافی هستند، از تیم رفتند تا پرسپولیس بیشترین ضربه بخورد. پس از برکناری انصاریفرد، تلاش‌های حبیب کاشانی هم برای بازگرداندن این دوبازیکن راه با جایی نبرد و حالا پرسپولیس مانده است و هواداران ناراضی‌اش! در شرایط کنونی پرسپولیس باید خیلی تلاش کند تا اقلاً در انتهای فصل بین چهار تیم بالای جدول قرار گیرد.

تیم فوتبال استیل‌آذین - عکس از باشگاه پرسپولیس


استیل‌آذین تیم متمول لیگ نهم با جذب بازیکنان اسمی قدم در راه کشاورز دهه هفتاد گذاشت و درست مانند این تیم از نابرابر بودن بازیکنانش ضربه خورد. حضور علی کریمی، حسین کعبی، حامد کاویانپور، امیر شاپورزاده و فریدون زندی در کنار بازیکنانی که تجربه آنچنانی در لیگ برتر نداشتند، ناهنجاری ملموسی در روند این تیم به وجود آورد. حالا به این جمع باید نام علیرضا واحدی نیکبخت را هم اضافه کنیم که در نیم فصل به جمع استیل‌آذینی‌ها پیوسته است! البته در این بین حساب علی کریمی از سایر بازیکنان جداست. کریمی با درخشش خیره کننده خود، ضمن به ثمر رساندن 10 گل، چندین پاس گل هم به هم تیمی‌هایش داد تا مؤثرترین بازیکن لیگ نهم در نیم فصل اول باشد.

علی کریمی در حال پرتاب کردن پیراهن استیل‌آذین پس از اخراج مقابل پرسپولیس- عکس از خبرگزاری ایسنا


با توجه به شرایط کنونی تیم‌ها به احتمال بسیار زیاد، جام قهرمانی امسال به اصفهان خواهد رفت که به نظرم شانس سپاهان برای قهرمانی بیشتر از ذوب‌آهن است و شاید ذوب‌آهن به سومین نایب قهرمانی خود در نه دوره لیگ برتر دست یابد.


ذوب‌آهن اصفهان - عکس از خبرگزاری مهر


در انتهای جدول هم، هشت تیم در رقابتی تنگاتنگ برای عدم سقوط به لیگ آزادگان هستند. ابومسلم، فولاد، پاس، شاهین، راه‌آهن، مس، سایپا و صبا تیم‌هایی هستند که همگی خطر سقوط را حس می‌کنند. البته سه تیم ابومسلم، فولاد و پاس که هنوز در حسرت اولین برد خارج از خانه خود هستند، شرایط وخیم‌تری نسبت به بقیه تیم‌ها دارند.

به هر حال اگر بخواهیم نیم فصل اول لیگ را در چند نام خلاصه کنیم شاید کلمات زیر کافی باشند:

کریم باقری - عکس از باشگاه پرسپولیس


علی کریمی، امیر قلعه‌نوعی، محمدرضا خلعتبری، خسرو حیدری، سید مهدی رحمتی، کریم باقری، کریم انصاریفرد، میلاد میداوودی، کرانچار، صمد مرفاوی، منصور ابراهیم‌زاده و مثل همیشه محمد مایلی کهن!

جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۸

اطلاعاتی در مورد جام جهانی و تیم‌های صعود کرده به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی


پس از 2 سال و 2 ماه 24 روز (816 روز - 4 شهریور 1386 تا 28 آبان 1388) از آغاز اولین دیدار مقدماتی جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی و برگزاری 846 دیدار، چهره سی و دو تیم راه یافته به نوزدهمین دوره جام جهانی مشخص شد.
این نخستین بار است که کشوری آفریقایی میزبان مسابقات خواهد بود و پس از 32 سال این دوره از مسابقات در نیمکره جنوبی برگزار خواهد شد.
بنابر برنامه ارائه شده از سوی FIFA، این مسابقات روز جمعه 11 جون 2010 (21 خرداد 1389) آغاز و روز یک‌شنبه 11 جولای 2010 (20 تیر 1389) به اتمام خواهد رسید.
شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که 204 کشور در مسابقات مقدماتی جام جهانی شرکت کردند تا تنها 31 تیم (به علاوه میزبان) بخت حضور در پر بیننده‌ترین رویداد ورزشی جهان را داشته باشند. 64 دیدار دوره قبل این رقابت‌ها در مجموع 26 میلیارد و 290 میلیون بیننده داشت. یعنی به طور متوسط 410 میلیون و 781 هزار 250 برای هر مسابقه (6% از کل جمعیت جهان). تعجبی ندارد که دیدار نهایی این رقابت‌ها در سال 2006 با 715 میلیون و 100 هزار نفر بیننده (11% جمعیت جهان)، رکورددار پر بیننده‌ترین رویداد ورزشی دنیاست. در جام جهانی گذشته 376 کانال تلویزیونی از 214 کشور جهان مسابقات را تحت پوشش قرار دادند و در مجموع 73 هزار و 72 ساعت مسابقات جام جهانی 2006 روی آنتن‌های کشورها بود. به عبارت دیگر اگر 73072 ساعت از یک کانال بخواهد پخش شود، 8 سال و 4 ماه، شبانه روز زمان خواهد گرفت.
در نوزدهمین دوره این رقابت‌ها و برای دومین بار در کل تاریخ مسابقات جام جهانی، از تمام قاره‌‌ها نماینده‌ای در مسابقات حضور دارد. قاره آفریقا برای اولین و با توجه به میزبانی آفریقای جنوبی، 6 نماینده دارد. آسیا 4 نماینده، اقیانوسیه 1 نمیانده، آمریکای شمالی 3، آمریکای جنوبی 5 و اروپا 13 نماینده در این دوره از رقابت‌ها دارند.
پیش از این تنها در جام جهانی 1982 اسپانیا، تمام قاره‌ها در جام جهانی نماینده داشتند. البته ذکر این نکته ضروری است که تیم ملی فوتبال استرالیا تاکنون سه بار به جام جهانی راه یافته ولی هر سه بار به عنوان نماینده آسیا (1974، 2006 و 2010).
×××
اطلاعاتی در مورد تیم‌های این دوره به تفکیک قاره:
آفریقا»
الجزایر: از آخرین مسافران جام جهانی که در شرایط کاملاً مشابه با رقیب دیرینه خود، مصر، قرار داشت. الجزایر که پس از 24 سال به جام جهانی راه یافته، پیش از دو بار در جام جهانی حضور داشته که هر دو بار در دور اول حذف شده است.
کامرون: بهترین تیم قاره آفریقا در رنکینگ فیفا که در جام جهانی 1990 به جمع هشت تیم برتر هم صعود کرد.
ساحل عاج: یکی از 7 تیمی است که بدون شکست به این مرحله رسیده است (6 تیم دیگر: نیجریه، کره‌جنوبی، آلمان، هلند، اسپانیا و ایتالیا). این دومین حضور ساحل عاج در جام جهانی است و حضور دیدیه دروگبا در این تیم از نکات قابل توجه است.
غنا: اولین تیمی است که از قاره آفریقا (بدون احتساب میزبان)، به جام جهانی 2010 راه یافت. بهترین رکورد غنا، مربوط به تنها حضور این تیم در جام جهانی 2006 است که به دور دوم راه یافت.
نیجریه: دو حضور در مرحله دوم از افتخارات این کشور پر جمعیت آفریقایی است. نیجریه یکی از بهترین نتایج دور مقدماتی را کسب کرده است (12 بازی، 9 برد و 3 تساوی).
آفریقای جنوبی: میزبان این دوره که به گواه نتایج و رتبه‌اش در رنکینگ فیفا (89)، امید چندانی به این تیم نمی‌رود.
آسیا»
استرالیا: نماینده غیر واقعی آسیا که به همراه هلند، ژاپن و کره‌جنوبی اولین مسافران آفریقای جنوبی بودند. این سومین حضور ارتش طلایی در جام جهانی است و بهترین رکوردشان صعود به دور دوم جام جهانی 2006 بوده است.
ژاپن: چهارمین حضور پیاپی لاجوردی پوشان شرق آسیا در جام جهانی، که بهترین حضورشان در سال 2002 و به میزبانی خودشان بوده، که به دور دوم راه یافتند.
کره‌جنوبی: پرافتخارترین تیم آسیا در جام جهانی که با 8 حضور در کل و حضور در 7 دوره متوالی گذشته یک پای ثابت جام جهانی محسوب می‌شوند. کره‌جنوبی در سال 2002 با ایستادن در سکوی چهارم (هر چند با تقلب) به بهترین رکود در بین تمام تیم‌های آسیایی دست یافت.
کره‌شمالی: این دوره و در غیاب نمایندگان غرب آسیا در جام جهانی، کره‌شمالی پس از 44 سال پا به این مسابقات می‌گذارد تا بلکه خاطرات شیرین تنها حضور خود در جام جهانی 1966 را زنده کند.
اروپا»
دانمارک: یکی از کم جمعیت‌ترین کشورهای حاضر در جام جهانی که علی رغم حضور در گروهی دشوار با حذف سوئد و فرستادن پرتقال به پلی-آف، دست به کار بزرگی زد و مستقیم به جام جهانی راه یافت.
انگلیس: تیم پر مدعای کم افتخار. انگلیس که تنها یکبار قهرمان جهان شده، همیشه به عنوان مدعی وارد مسابقات شده ولی ناکام مانده است. درست مثل اسپانیا و هلند. این هفتمین حضور پیاپی و سیزدهمین حضور کلی انگلیس در جام جهانی است و احتملاً آخرین جام جهانی بازیکنانی نظیر استیون جرارد و فرانک لمپارد.
فرانسه: تیمی پر از مهره که نتایج ضعیفی در دور مقدماتی کسب کرده و با تقلب در دیدار پلی-آف مقابل جمهوری ایرلند، به جام جهانی رسیده است. فرانسه هم مثل انگلیس همیشه مدعی بوده و معمولاً ناکام. فرانسه یک بار در سال 1998 قهرمان جهان شده است.
آلمان: پس از برزیل بهترین تیم 18 دوره گذشته بوده که تنها در دو دوره از این رقابت‌هاحضور نداشته. 7 حضور در دیدار نهایی و 3 قهرمانی حاصل کار آلمان بوده است. این پانزدهمین حضور پیاپی ژرمن‌ها در جام جهانی است.
یونان: از قدیمی‌ترین کشورهای دنیا ولی غریبه با جام جهانی. تنها یک حضور در جام جهانی 1994 و پذیرش سه شکست، 10 گل خورده و بدون گل زده؛ آمار چندان جالبی به نظر نمی‌آید.
ایتالیا: از بزرگان جام جهانی و مدافع عنوان قهرمانی دوره قبل. مانند آلمان، 17 حضور خود را جشن می‌گیرد و این سیزدهمین حضور پیاپی لاجوردی پوشان ایتالیا در جام جهانی است.
هلند: 8 بازی و 8 برد حاصل کار این تیم در دور مقدماتی بوده است. هلند با فوتبال شناور خود همیشه در دنیا مطرح بوده است. اما تا زمان شروع جام جهانی 2010، حسرت نتیجه گیری خوب این تیم در جام جهانی 32 ساله خواهد شد.
پرتقال: از جمله تیم‌هایی که پس از سال‌های افول، یک دهه درخشان را سپری کرده ولی دوباره از اوج فاصله گرفته است. بهترین عنوان پرتقال کسب رتبه سوم در جام جهانی 1966 انگلیس است.
صربستان: از میهمانان قدیمی جام جهانی (تحت عنوان یوگسلاوی) که پس از تجزیه این کشور برای دومین بار است به جام جهانی راه میابد.
اسلوواکی: تنها تیم این دوره است که تاکنون در جام جهانی حضور نداشته. در واقع اسلوواکی میهمان تازه وارد پربیننده‌ترین رویداد ورزشی دنیاست.
اسلوونی: دومین حضور یکی دیگر از کشورهای تجزیه شده یوگسلاوی سابق که با حذف روسیه کار بزرگی را به انجام رسانده است.
اسپانیا: بهترین تیم دور مقدماتی که امید فراوانی به کسب اولین عنوان قهرمانی جام جهانی دارد. اسپانیا با سیزده حضور (9 حضور پیاپی)، از تیم‌های با سابقه جام جهانی است.
سوئیس: خیلی‌ها معتقدند که سوئیس به لطف سپ بلاتر رئیس فیفا در گروهی آسان قرار گرفت تا بتواند نهمین صعود خود را جشن بگیرد. اما در آفریقای جنوبی اوضاع فرق می‌کند.
آمریکای شمالی»
هندوراس: مردم این کشور پس از 28 سال بار دیگر حضور در جام جهانی را تجربه می‌کنند. هر چند که نخستین حضور این تیم گمنام آمریکای مرکزی به حذف زودهنگام آنان انجامید.
مکزیک: به لطف حضور در همسایگی آمریکا، همیشه از بخت مساعدی برای حضور در جام جهانی سود می‌برد و تاکنون 14 بار به جام جهانی راه یافته است. مکزیک پر شکست ترین تیم جام جهانی است و تنها دوبار به جمع هشت تیم برتر راه یافته و هر دو بار خود میزبان بوده است!
آمریکا: بهترین عنوان این تیم مربوط به 80 سال قبل است! اولین دوره جام جهانی که آمریکا در آن سوم شد! آمریکا به لطف فیفا که سهمیه بیش از انتظاری را برای آمریکای شمالی در نظر گرفته، ششمین حضور پیاپی خود را جشن می‌گیرد.
اقیانوسیه»
نیوزیلند: باور کنید فوتبال ورزش دهم این کشور است! ولی این مهمان حاشیه نشین فوتبال با حذف تنها نماینده امیدوار کشورهای عرب آسیا، پس از 28 سال دوباره به جام جهانی آمده تا خودی نشان دهد.
آمریکای جنوبی»
آرژانتین: دو عنوان قهرمانی و مارادونا! این خلاصه آرژانتین است! این غول فوتبال دنیا، تا آستانه حذف از این دوره هم پیش رفت ولی در آخرین دیدار جواز حضور در جام جهانی را گرفت.
برزیل: پر افتخارترین تیم جام جهانی که در تمام ادوار آن حضور داشته است! برزیل همیشه یک بخت مسلم قهرمانی است!
شیلی: تیمی که در دور مقدماتی توانست بالاتر از آرژانیتن مدعی قرار بگیرد، حتماً پس از 12 سال غیبت در جام جهانی، حرف‌هایی برای گفتن خواهد داشت.
پاراگوئه: نتایج چشمگیر دور مقدماتی از پاراگوئه تصویری جدید ساخته است. این چهارمین حضور پیاپی راه راه پوشان آمریکای جنوبی است.
اروگوئه: آخرین مسافر جام جهانی که پس از 8 سال دوباره به این مسابقات راه یافته است. قهرمان دو دوره از جام جهانی که سال‌هاست کسی امیدی به تکرار قهرمانی این تیم در جام جهانی ندارد.
×××
رکوردهای جام جهانی فوتبال:
بیشترین حضور در جام جهانی: برزیل (حضور در تمام ادوار)
بیشترین قهرمانی: برزیل با 5 قهرمانی
بیشترین حضور در دیدار نهایی: برزیل و آلمان 7 حضور
بیشترین حضور در جمع چهار تیم برتر: آلمان 11 حضور
بیشترین تعداد بازی: برزیل و آلمان 92 دیدار
کمترین تعداد بازی: اندونزی (هند شرقی هلند) 1 دیدار
بیشترین برد: برزیل 64 برد
بیشترین باخت: مکزیک 22 باخت
بیشترین تساوی: ایتالیا و آلمان 19 تساوی
بیشترین گل زده: برزیل 201 گل
بیشترین گل خورده: آلمان 112 گل
تیم‌هایی که هرگز در جام جهانی گل نزده‌اند: کانادا، چین، اندونزی، یونان، ترینیداد و توباگو و کنگو (زئیر)
بیشترین دیدار تکرار شده :برزیل – سوئد، 7 بار (1938، 1950، 1958، 1978، 1990 و دوبار در جام جهانی 1994)
دیدار نهایی تکراری: برزیل – ایتالیا (1994 و 1970)، آلمان آرژانتین (1986 و 1990)
بیشترین برد در یک دوره از جام جهانی: برزیل 7 برد 2002
بیشترین گل زده در یک دوره: مجارستان 27 گل 1954
کمترین گل خورده در یک دوره: سوئیس بدون گل خورده 2006
بیشترین گل خورده در یک دوره: کره‌جنوبی 16 گل 1954
طولانی‌ترین رکورد گل نخوردن در یک دوره: ایتالیا 517 دقیقه 1990
تیم‌هایی که دو دوره پیاپی قهرمان شده‌اند: ایتالیا 1934 و 1938 – برزیل 1958 و 1962
بیشترین عدم راهیابی به دور دوم: اسکاتلند 8 دوره
ناکام‌ترین تیم در صعود به جام جهانی: لوکزامبورگ 18 دوره (1934 تا 2010)
طولانی‌ترین نوار پیروزی: برزیل 11 پیروزی 2002 و 2006
طولانی‌ترین نوار شکست ناپذیری: برزیل 13 دیدار 2002 و 2006
طولانی‌ترین باخت متوالی: مکزیک 9 شکست 1930 تا 1958
طولانی‌ترین نوار عدم پیروزی: بلغارستان 17 دیدار 1962 تا 1994
طولانی‌ترین نوار گلزنی در هر دیدار: برزیل (1930 تا 1958) و آلمان (1934 تا 1958)، 18 دیدار
رکورد بازیکنان:
بیشترین حضور در جام جهانی: لوتهار ماتئوس (آلمان) و آنتونیو کارباخال (مکزیک) 5 جام جهانی
بیشترین قهرمانی: پله (ادسون آرانتس دوناسیمنتو) برزیل 3 دوره
بیشترین حضور به عنوان کاپیتان: دیگو آرماندو مارادونا (آرژانتین) 16 دیدار
جوانترین بازیکن: نورمن وایت‌ساید (ایرلند شمالی) جام جهانی 1982 - سن 17 سال و 41 روز
مسن‌ترین بازیکن: رژه میلا (کامرون) جام جهانی 1994 – سن 42 سال و 39 روز
بیشترین گل زده در دیدارهای جام جهانی: رونالدو (برزیل) 15 گل
بیشترین گل زده در بازی مقدماتی جام جهانی: علی دایی (ایران) 30 گل


جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۸۸

بررسی لیگ برتر فوتبال ایران تا پایان هفته چهاردهم

نمای اقتصادی: از دیدگاه اقتصادی امسال برای اولین بار صدا و سیما بنا به حکم فیفا محکوم به پرداخت پول برای حق پخش بازی‌ها شده است. هر چند که فدراسیون فوتبال و صدا و سیما، هر دو دولتی هستند و معلوم نیست چه بر سر میلیاردها ریال پول این معامله زوری (بخوانید صوری) خواهد آمد.

نکته تاریک اقتصادی لیگ نهم، کج سلیقگی سازمان لیگ در انتخاب روز و ساعت بازی‌ها بوده است. برگزاری بازی‌ها در روزهای میان هفته آنهم در ساعات میانی روز، ضرر سنگینی است. حتی دیدار استقلال تهران و پرسپولیس که روز جمعه برگزار شد با همین کج سلیقگی، در ساعت 14:30 و پیش از چهار دیدار پر تماشاگر دیگر برگزار شد تا تماشاگران آن چهار دیدار (ملوان – تراکتورسازی، فولاد – استیل آذین، مقاومت – ابومسلم و پیکان – مس) به شدت کاهش یابد (تعداد کل تماشاگران 4 دیدار مذکور، 26000 نفر بود).

نمای فرهنگی: در بعد فرهنگی، امسال هم مثل هر سال به جز افزایش روند شعارها، پیشرفت دیگری حاصل نشده است. اما شدت گرفتن بحث منشور اخلاقی و محروم کردن دو نفر از بهترین بازیکنان لیگ (علیرضا واحدی نیکبخت و حنیف عمران‌زاده) به علاوه سه مربی (فیروز کریمی، اکبر میثاقیان و یک مربی دیگر)، آن هم به شیوه نمره انضباطی دادن، نه تنها پیشرفتی محسوب نمی‌شود، بلکه یک پسرفت فرهنگی ناهنجار به شمار می‌آید. در این روزها که بازار شکایت در همه لایه‌های اجتماعی ایران داغ شده، فوتبال غیر علمی ما به تبعیت از این بازار، هر روز شاهد شکوه و شکایت اهالی فوتبال از یکدیگر است. در این میان برخورد قهری کمیته انضباطی قوز بالای قوز معرکه است و معلوم نیست هدف از برخورد پادگانی با پرطرفدارترین ورزش ایران چیست؟

نمای سیاسی: وقتی کل بدنه نظام به رنگ سبز حساسیت پیدا کرده، تجمع صدهزار نفری جوانان دور یک مستطیل سبز به یک کابوس برای برگزار کنندگان لیگ تبدیل شده است. پخش تأخیری و سیاه و سفید بازی استقلال تهران و استیل آذین نشان دهنده ترس مسؤولان پخش بازی‌ها بود. محرومیت استقلال و پرسپولیس از داشتن تماشاگر در اولین بازی خانگی خود در جو پر التهاب مرداد 88 تهران، باز هم تأئیدی بر فضای امنیتی حاکم بر فوتبال بود.

به هر حال فوتبال ایرانی این روزها با مدیران سیاسی خود، بیش از هر زمان دیگری بوی تعفن سیاست را به خود گرفته، پس مسؤولان دولتی نباید از تماشاگران این فوتبال سیاسی انتظار داشته باشند که چشم و گوش خود را به روی مسائل سیاسی روز بسته نگاه دارند و صرفاً به تشویق تیم خود بپردازند.

نمای فنی: لیگ برتر فوتبال ایران امسال منظم‌‌تر از همیشه آغاز شده است و در 12 هفته گذشته (از 15 مرداد تا امروز 8 آبان)، چهارده هفته از بازی‌ها برگزار شده است. مهمترین ویژگی فنی لیگ امسال کاهش حاشیه امنیت تیم‌های مدعی است، به طوریکه در حال حاضر هیچ تیم بی شکست نیست و اختلاف بین تیم صدرنشین با تیم سیزدهم جدول تنها 8 امتیاز است.

وضعیت جدول؛
با برگزاری هفته چهاردهم لیگ برتر به پیچیدگی بالای جدول افزوده شد، اما شرایط در انتهای جدول مشخص‌تر از قبل شد. در حال حاضر در جدول رده‌بندی سپاهان با 25 امتیاز اول است و سه تیم استقلال تهران، ذوب‌آهن و پیکان با 24 امتیاز و تفاضل گل متفاوت دوم تا چهارم هستند. مقاومت و پرسپولیس هم با 23 امتیاز به ترتیب پنجم و ششم هستند. در انتهای جدول، فولاد و ابومسلم که همچنان در حسرت اولین پیروزی خود به سر می‌برند، با 7 و 8 امتیاز، هیجدهم و هفدهم هستند. پاس هم که تا هفته پیش 8 امتیازی بود، با بردی حیاتی مقابل فولاد، سه امتیاز بازی را به چنگ آورد تا کمی به دیدارهای آینده امیدوار باشد. هر چند که پاس حتی با این برد هم نتوانست در جدول رده‌بندی جهشی داشته باشد و کماکان در رده شانزدهم ایستاده.

بخت‌های قهرمانی؛
اینطور که به نظر می‌رسد، مدعیان اصلی قهرمانی لیگ امسال استقلال تهران، سپاهان و ذوب‌آهن اصفهان هستند. هر چند که پرسپولیس هم علی‌رغم مشکلات فراوانی که تاکنون داشته، تا اینجای مسابقات پا به پای مدعیان جنگیده و در صورت ادامه این روند می‌تواند سه مدعی دیگر را به مبارزه بطلبد. اما در میان این چهار تیم، به نظر می‌رسد ذوب‌آهن بی‌حاشیه‌ترین تیم باشد و همین عامل می‌تواند در انتهای فصل حکم قهرمانی آهنگران اصفهانی را امضا کند. پرسپولیس تا همین سه چهار هفته پیش با بحران مدیریت روبرو بود که البته فعلاً با بازگشت حبیب کاشانی، اوضاع قرمزپوشان تهرانی تا حدودی بهبود یافته و در دوهفته اخیر توانسته‌اند برای اولین بار در لیگ نهم به دو برد پیاپی دست یابند. اما کاشانی کماکان درگیر جمع و جور کردن افتضاحی است که عباس انصاریفرد در پی از دست دادن علی کریمی به بار آورد. حواشی سپاهان و استقلال تهران هم کلاً به حضور امیر قلعه‌نوعی در سپاهان خلاصه می‌شود که البته تاکنون باعث ضرر هر دو تیم شده و معلوم نیست که این داستان "منم منم" های واعظ آشتیانی و امیر قلعه‌نوعی به کجا ختم خواهد شد.

نکات آماری؛
در طول 14 هفته آغازین لیگ و در مجموع 126 دیدار برگزار شده تاکنون 52 بازی (41 درصد) به تساوی رسیده و 74 بازی برنده داشته است. 49 برد (66 درصد) از کل بردها متعلق به تیم‌های میزبان بوده است.

هیچ تیم بدون باختی در لیگ باقی نمانده، اما فولاد و ابوسملم همچنان بدون برد هستند. ملوان انزلی و مقاومت سپاسی تنها تیم‌هایی هستند که در خانه خود تن به شکست نداده‌اند. پرسپولیس تنها تیم بدون باخت در دیدارهای خارج از خانه است و چهار تیم پاس، ابومسلم، ملوان و فولاد در حسرت اولین برد خارج از خانه خود هستند.

تعداد گل‌های زده شده تاکنون 326 گل بوده (میانگین 2.6 گل در هر بازی) که سهم تیم‌های میزبان 187 گل (57 درصد) بوده است.

آقای گل لیگ تاکنون علی کریمی (استیل آذین) است با 10 گل و پس از او آرش برهانی (استقلال تهران)، ادینهو و مهدی رجب زاده (هر دو از مس کرمان) با 7 گل قرار دارند.

بیشترین برد: سپاهان با 7 پیروزی در 14 بازی
بیشترین باخت: پاس و فولاد با 7 باخت
بیشترین تساوی: پرسپولیس، مقاومت سپاسی و ابومسلم با 8 تساوی
کمترین برد: ابوسملم و فولاد بدون برد
کمترین باخت: پرسپولیس و مقاومت سپاسی با 1 باخت
کمترین تساوی: صبا قم با 2 تساوی

بیشترین گل زده: مس کرمان با 25 گل زده
بیشترین گل خورده: مس کرمان با 25 گل خورده!
کمترین گل زده: فولاد خوزستان با 7 گل زده
کمترین گل خورده: استقلال تهران با 9 گل خورده

بهترین تیم در دیدارهای خانگی: سپاهان اصفهان با 5 برد و یک باخت در 6 بازی (کسب 83 درصد امتیاز بازی‌های خانگی)
بدترین تیم در دیدارهای خانگی: ابومسلم مشهد با 5 تساوی و 2 باخت در 7 بازی (کسب 24 درصد امتیاز بازی‌های خانگی)
بهترین تیم در دیدارهای خارج از خانه: پیکان قزوین با 3 برد، 3 مساوی و یک باخت (کسب 57 درصد امتیاز بازی‌های خارج از خانه)
بدترین تیم در دیدارهای خارج از خانه: فولاد خوزستان با 1 برد و 6 باخت (کسب 5 درصد امتیاز بازی‌های خارج از خانه)

بهترین برد: استقلال تهران 5 ابومسلم مشهد 0 (هفته هشتم در مشهد)
پرگل‌ترین بازی: مس 5 ذوب‌آهن 2 (هفته ششم در کرمان) – ذوب‌آهن 5 استقلال اهواز 2 (هفته هفتم در اصفهان)

متداوم‌ترین برد پیاپی: پیکان با 6 برد از هفته سوم تا هشتم. ( البته پیکان 6 هفته متوالی است که به پیروزی دست نیافته)

جمعه، مهر ۰۳، ۱۳۸۸

اولین بررسی جامع آماری نتایج تیم ملی فوتبال ایران در 68 سال گذشته

آیا می‌دانید تیم ملی فوتبال ایران تاکنون چند بار به میدان رفته است؟
آیا می‌دانید بهترین و بدترین نتیجه‌ای که تیم ملی کسب کرده چه و مقابل چه تیمی بوده است؟
آیا می‌دانید مربیان خارجی بهتر با تیم ملی نتیجه گرفته‌اند یا مربیان ایرانی؟
آیا می‌دانید کدام مربی، بهترین نتایج را با تیم ملی ایران گرفته است؟
آیا می‌دانید جایگاه علی پروین، علی دایی، محمد مایلی کهن، امیر قلعه‌نوعی و افشین قطبی در میان سایر مربیان تیم ملی کجاست؟

اگر مشتاق هستید که جواب این سوال‌ها را بدانید و یا معلومات خود را بیازمایید به خواندن به این مطلب ادامه دهید.

توجه1: کلیه آمار ارائه شده در این مقاله بر اساس نتایج بازی‌های ثبت شده تیم ملی فوتبال ایران در وب سایت فیفا می‌باشد و بازی‌های دوستانه تیم ملی با تیم‌های باشگاهی و بازی‌های ایران تحت عنوان تیم ب و یا تیم امید در این محاسبات منظور نشده‌اند. ذکر این نکته ضروری‌ست که مسابقات فوتبال بازی‌های آسیایی تا سال 1998 به عنوان بازی‌های غیر رسمی در تقویم فیفا محسوب می‌شده است و پس از آن به دلیل اعمال محدودیت سنی (زیر 23 سال) کلاً مسابقه تیم ملی به حساب نمی‌آید.

توجه2: این مقاله اولین بررسی جامع آماری نتایج تیم ملی فوتبال ایران به حساب می‌آید. بنابراین استفاده از مطالب این مقاله تنها با ذکر منبع مجاز می‌باشد.
×××

اولین بازی:
تیم ملی فوتبال ایران برای اولین بار در تاریخ 3 شهریور 1320 در دیداری دوستانه، در کابل به مصاف تیم ملی افغانستان رفت؛ که این دیدار با تساوی 0-0 به پایان رسید. تیم ملی فوتبال ایران که اخیراً 68 ساله شده است، از آن زمان تاکنون در 432 دیدار رسمی و دوستانه حاضر شده است که حاصل آن 229 برد، 109 تساوی و 94 شکست بوده است.

سنگین‌ترین شکست:
بین اولین و دومین بازی ثبت شده تیم ملی 105 ماه وقفه وجود دارد! دومین دیدار تیم ملی فوتبال ایران روز 7 خرداد 1329، در استانبول برگزار شده است. این دیدار دوستانه سنگین‌ترین شکست تاریخ فوتبال ملی ما است که با نتیجه 6 بر 1 به نفع تیم میزبان (ترکیه) به اتمام رسیده است. شایان ذکر است که تیم ملی ایران یک بار دیگر در سال 1337 و در بازی‌های آسیایی توکیو (1958) شکستی با اختلاف 5 گل را مقابل کره‌جنوبی پذیرفته است (5 بر 0).

بهترین برد:
از سوی دیگر تیم ملی ایران در طول 68 سال گذشته دو بار توانسته است حریف خود را با شکستی دو رقمی بدرقه کند. پیروزی 19 بر 0 مقابل گوام در سال 1379 (مسابقات مقدماتی جام جهانی 2002 کره-ژاپن) در تبریز و پیروزی معروف 17 بر 0 مقابل مالدیو در سال 1376 (مسابقات مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه) در دمشق. این دو دیدار پرگل‌ترین دیدارهای تیم ملی ایران نیز محسوب می‌شوند.

نتایج تیم ملی به تفکیک مسابقات:
مسابقاتی که تیم ملی ایران در آن شرکت داشته است عبارتند از: مرحله انتخابی و نهایی جام جهانی، مرحله انتخابی و نهایی جام ملت‌های آسیا، بازی‌های آسیایی و مسابقات دوستانه (شامل جام اکو، جام LG، مسابقات بین قاره‌ای آسیا-آفریقا، بازی‌های غرب آسیا و ...).

تیم ملی ایران تاکنون 3 سه بار به جام جهانی راه یافته است که در هر سه دوره، از صعود به دور بعدی مسابقات بازمانده است. 1 پیروزی (مقابل آمریکا)، 2 تساوی (مقابل اسکاتلند و آنگولا) و 6 شکست (مقابل هلند، پرو، یوگسلاوی، آلمان، مکزیک و پرتغال)، کارنامه ایران در مسابقات جام جهانی است. در واقع تیم ایران در جام جهانی که بالاترین سطح فوتبال در رده ملی محسوب می‌شود، با کسب 19% کل امتیازها، عملکرد نامطلوبی داشته است.

بهترین نتایج تیم ملی ایران در مرحله انتخابی جام ملت‌های آسیا به دست آمده است که در آن تیم ایران با در 45 بازی، 33 برد، 8 تساوی و تنها 4 باخت داشته است.

نتایج تیم ملی به تفکیک مکان مسابقه:
این مقایسه شامل بازی‌های خانگی، خارج از خانه و بازی در زمین بیطرف می‌باشد. طبیعتاً آمار تیم ملی در بازی‌های خانگی بهتر از دو گروه دیگر بوده است. تیم ایران در مجموع 155 دیدار رسمی و دوستانه در خانه برگزار کرده است که 102 دیدار آن با پیروزی تیم ملی همراه بوده است. بهترین نتایج خانگی ایران در مرحله نهایی جام ملت‌های آسیا و بازی‌های آسیایی رقم خورده است. جایی که 9 دیدار از مرحله نهایی جام ملت‌های آسیا و 7 دیدار از بازی‌های آسیایی همگی با پیروزی تیم ملی توأم بوده است.

تغییر سرمربیان و رؤسای فدراسیون فوتبال:
در طول 68 سال گذشته 54 بار سرمربی تیم ملی تغییر کرده است. این در حالی است که در مقاطع مختلف و در مجموع تیم ملی 9 سال و 10 ماه (118 ماه) بدون سرمربی بوده است. در طول این مدت فوتبال ایران 27 رئیس فدراسیون داشته است. به عبارت دیگر تیم ملی ایران به طور میانگین هر 15 ماه یک یکبار سرمربی عوض کرده است و هر 40 ماه یکبار رئیس فدراسیون! برای مقایسه این ارقام با کشورهای دیگر به این جدول مراجعه کنید.

همانطور که در جدول ملاحظه می‌کنید، فوتبال آلمان در طول 101 سال گذشته 11 سرمربی داشته است و فوتبال انگلیس در طول 146 سال گذشته 13 رئیس فدراسیون! به عبارت دیگر هر رئیس فدراسیون در فوتبال انگلیس به طور متوسط بیش از 11 سال پست خود را حفظ کرده است و هر سرمربی میانگین 9.5 سال خدمت در تیم ملی آلمان را داشته است!

مسأله اینست: مربی ایرانی یا خارجی؟
در این مقاله عملکرد تک تک مربیان تیم ملی ایران مورد بررسی آماری قرار گرفته است. شاید جالب‌ترین سوالی که همیشه در ذهن علاقمندان به فوتبال ایران بوده است، بحث سرمربی ایرانی یا خارجی بوده است؟ مربی خارجی همیشه موافقان و مخالفان زیادی در ایران داشته است. در مجموع 252 دیدار رسمی‌ای (+ بازی‌های آسیایی تا سال 1998) که تیم ملی ایران برگزار کرده، 181 بار مربیان ایرانی و 71 بار مربیان غیر ایرانی هدایت تیم ملی ایران را به عهده داشته‌اند. اما جالب اینجاست که مربیان ایرانی با کسب 70% امتیازها (379 امتیاز از 543 امتیاز ممکن) عملکرد بهتری از دید آماری، نسبت به مربیان غیر ایرانی داشته‌اند که 64% امتیازها (137 امتیاز از 213 امتیاز ممکن) را کسب کرده‌اند. اما اگر نتایج ایران در دیدارهای دوستانه را نیز در نظر بگیریم، مربیان ایرانی در 315 دیدار، با کسب 581 امتیاز، 61.5% امتیازها را کسب کرده و مربیان غیر ایرانی در 117 دیدار، با کسب 215 امتیاز، 61.3% امتیازها را به دست آورده‌اند. البته همانطور که ذکر شد، در این مقایسه، صرفاً نتایج تیم ملی ملاک سنجش قرار گرفته است.

بهترین مربیان:
هرگاه سخن از مربیان تیم ملی به زبان می‌آید، نام چند مربی خوشنام همیشه در ذهن فوتبال دوستان ایرانی نقش می‌بندد. پرویز دهداری، فرانک اوفارل (جمهوری ایرلند)، حشمت مهاجرانی، علی پروین، تومیسلاو ایویچ (کرواسی) و برانکو ایوانکوویچ (کراوسی) در زمره خوشنام‌ترین مربیان تیم ملی بوده‌اند. اما آیا واقعاً این مربیان بهترین نتایج را نیز کسب کرده‌اند؟

جواب این سوال "نه" است!

در تاریخ فوتبال ایران 5 مربی بوده‌اند که در تمام دیدارهای رسمی‌ای روی نیمکت تیم ملی نشسته‌اند، پیروز از میدان خارج شده‌اند. این 5 مربی عبارتند از: فرانک اوفارل (جمهوری ایرلند - 7 پیروزی)، محمود یاوری (6 پیروزی)، محمد رنجبر (5 پیروزی)، ادمار براگا (برزیل – 2 پیروزی) و رضا وطنخواه (1 پیروزی).

در این بین محمد مایلی‌کهن با 17 برد، 6 تساوی و 3 باخت (کسب 73% امتیازها) در رده نهم بهترین مربیان تیم ملی ایستاده است. برانکو ایوانکوویچ (کرواسی) با کسب 72% امتیازها دهم است و قلعه‌نوعی با 70% یازدهم. پروین و دهداری با 65%، چهاردهم و پانزدهم هستند. دایی با 58% هیجدهم است و قطبی با 56% بیست و دوم. نکته جالب اینجاست که والدیر ویرا (برزیل)، مرد محبوب مردم ایران که در صعود ایران به جام جهانی 1998 فرانسه سرمربی تیم ملی بود با 2 تساوی و یک شکست (کسب 22% از امتیازها) در رتبه یکی مانده به آخر لیست مربیانی که در دیدارهای رسمی تیم ملی را هدایت کرده‌اند، قرار دارد.

چه کسی بیش از همه روی صندلی مربیگری تیم ملی نشسته است؟
آیا علی پروین پرسابقه‌ترین مربی تیم ملی است؟ نه! برانکو ایوانکوویچ با رکورد سرمربیگری ایران در 51 دیدار رسمی و دوستانه، با اختلاف فاحشی نفر اول این لیست است. پس از برانکو، مایلی‌کهن، پروین و مهاجرانی به ترتیب با 38، 33 و 32 بار هدایت تیم ملی دوم تا چهارم هستند.

×××
در انتهای این مقاله بد نیست به صورت خلاصه آمار را با هم مرور کنیم:

نتایج تیم ملی:
کلیه نتایج ایران
بهترین نتایج ایران
سنگین‌ترین شکست‌های ایران
پرگل‌ترین بازی‌‌های ایران
جدول نتایج کلیه دیدارهای تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات گوناگون
جدول نتایج دیدارهای تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات گوناگون در زمین بی‌طرف
جدول نتایج دیدارهای خانگی تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات گوناگون
جدول نتایج دیدارهای خارج از خانه تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات گوناگون
جدول نتایج دیدارهای تیم ملی فوتبال ایران به تفکیک مسابقات
×××

نتایج تیم ملی به تفکیک مربی:
بهترین مربیان تیم ملی ایران در کلیه دیدارهای ملی
بهترین مربیان تیم ملی ایران در دیدارهای رسمی
جدول مقایسه عملکرد مربیانی ایرانی و مربیان غیر ایرانی تیم ملی فوتبال ایران
لیست مربیان تیم ملی ایران به ترتیب مدت خدمت در تیم ملی
لیست مربیان تیم ملی ایران به ترتیب تعداد دیدارهای برگزار شده
×××

نتایج تیم ملی به تفکیک رئیس فدراسیون:
رؤسای فدراسیون ایران به ترتیب کسب بهترین نتایج در کلیه دیدارهای ملی
رؤسای فدراسیون ایران به ترتیب کسب بهترین نتایج در دیدارهای رسمی

جمعه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۸

آیا سپاهان واقعاً مدعی قهرمانی است؟

مقدمه:
از 15 مرداد 1388، نهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران بسیار کم و سر و صداتر از دوره‌های گذشته آغاز شد. این مسابقات به سه دلیل از تب و تاب همشیگی‌اش برخوردار نبوده است.
اول؛ شرایط نامساعد سیاسی-امنیتی کشور. دوم؛ سرخوردگی (بخوانید فوتبال زدگی) تماشاگران و بازیکنان فوتبال به دلیل عدم صعود تیم ملی به مرجله نهایی مسابقات جام جهانی و سوم؛ محرومیت دو تیم پرطرفدار پایتخت از داشتن تماشاگر در اولین دیدارهای خانگی خود. همه این موارد دست به دست هم داد تا هفته‌های آغازین لیگ نهم در زمره یکی از بی سر و صداترین لیگ‌های برگزار شده تاکنون قرار گیرد.
×××
بررسی تیم‌ها تا پایان هفته سوم:
هم اکنون که در حال نگارش این مطلب هستم، هفته چهارم لیگ برتر با تساوی بدون گل دو تیم ملوان و استقلال در انزلی، آغاز شده است و سایر دیدارهای این هفته هم امشب (جمعه) ساعت 21:00 به وقت تهران انجام خواهد شد. اما تا پیش از آغاز هفته چهارم، دو تیم ذوب آهن و استیل آذین شروع خوبی داشته‌اند، ضمن اینکه مقاومت سپاسی هم با کسب 7 امتیاز از سه بازی نخست خود شانه به شانه دو تیم دیگر گام برداشته است.
در سه هفته نخست، نتایج جالبی به دست آمد که مهم‌ترین آنها عدم نتیجه گیری تیم پر هزینه سپاهان و تیم پر حاشیه پرسپولیس بود. سپاهان لیگ را با امیر قلعه‌نوعی و با شکست مقابل استقلال تهران آغاز کرد، که این شکست خیلی برای زردپوشان اصفهانی گران تمام شد. سپاهان در هفته دوم با در هم کوبیدن مس کرمان، که تنها سایه‌ای از تیم قدرتمند فصل گذشته‌اش را به همراه دارد، خودی نشان داد اما دوباره در هفته سوم شکست خورد (3 بر1 مقابل مقاومت) تا این سوال در ذهن علاقمندان به فوتبال ایجاد شود:
"آیا سپاهان واقعاً مدعی قهرمانی است؟"
البته جواب من به این سوال مثبت است و معتقدم سپاهان به راحتی می‌تواند قهرمان لیگ نهم شود، اما فعلاً که شروع سپاهانی‌ها بر وفق مراد سایر مدعیان بوده است.
پرسپولیس هم که سال‌هاست اسیر حاشیه بوده است، این بار با تیمی تقریباً ناشناخته پا به مسابقات نهاده و با دو تساوی و یک برد دقیقه 90 در حد یک تیم میانه جدولی نشان داده است.
از سوی دیگر استیل آذین با مربیگری حمید استیلی و به خدمت گرفتن ستارگانی چون علی کریمی، حسین کعبی و فریدون زندی، در دوهفته نخست شروع بسیار خوبی داشت. هر چند که بیش از نیمی از بار این تیم بر دوش علی کریمی است، اما استیل آذین نشان داده که می‌تواند حریف سر سختی برای تیم‌های مدعی این دوره باشد. اما استیل آذینی‌ها در هفته سوم به زمین سفت رسیدند و در مصاف با تیم استخواندار ذوب آهن حرفی برای گفتن نداشتند.
استقلال تهران که با تساوی بدون گل دیشب در انزلی موقتاً برای 24 ساعت صدرنشین لیگ شده است، بر خلاف پیش‌بینی‌ها شروعی فراتر از انتظار داشته است. استقلال با شکست سپاهان و فولاد و امتیاز گرفتن از مقاومت در شیراز نتایج قابل قبولی کسب کرده، هر چند که مشکل گل نزنی در این تیم بار دیگر عیان شده است. توجه داشته باشید که استقلال تنها تیمی است که هنوز دروازه‌اش در لیگ نهم باز نشده است!
در هر حال هر چند که برای قضاوت در مورد تیم‌ها زمان مناسبی نیست، اما شرایط کنونی از رقابت بسیار نزدیک تیم‌ها در لیگ نهم خبر می‌دهد. اما چیزی که از هم اینک مسلم به نظر می‌رسد، دست و پا زدن شاهین بوشهر برای عدم سقوط به دسته پائین‌تر است!

پنجشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۸

پیش درآمد لیگ برتر 89/1388


نهمین دوره لیگ برتر ایران از روز پنجشنبه 15 مرداد 1388 آغاز خواهد شد. لیگ هشتم که با قهرمانی استقلال به پایان رسید، شاهد رقابت نزدیک و شانه به شانه این تیم با ذوب‌آهن اصفهان برای کسب مقام قهرمانی بود.
در تعطیلات بین فصل هشتم و نهم لیگ اتفاقات زیادی رخ داد که قطعاً در روند لیگ امسال تأثیر خواهد داشت. بازماندن تیم ملی ایران از حضور در جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، حوادث پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بحث منشور اخلاقی فوتبالیست‌ها و مربیان، محرومیت دو بازیکن (علیرضا نیکبخت واحدی و حنیف عمران‌زاده) و یک مربی (فیروز کریمی) از حضور در نهمین دوره لیگ برتر، رفتن قلعه‌نوعی از استقلال به سپاهان و پیوستن علی کریمی به استیل آذین، از مهمترین تحولات تأثیرگذار در نهمین دوره لیگ برتر فوتبال بوده‌اند.
×××
به هر حال و با در نظر گرفتن تمام وقایع بالا، لیگ برتر ایران در آستانه سوت آغاز نهمین دوره‌اش قرار دارد. در این دوره که برای اولین بار تقویم بازی‌ها از ابتدا تا انتها در اختیار تیم‌ها قرار گرفته است، سه میهمان تازه وارد حضور دارند: تراکتورسازی تبریز، شاهین پارس جنوبی (شاهین بوشهر) و استیل آذین تهران.
از بین این سه تیم، تراکتورسازی سابقه حضور در اولین دوره لیگ برتر را دارد که البته در آن دوره ترکتورسازان با کسب تنها 15 امتیاز در 26 دیدار به لیگ دسته اول سقوط کردند و برای صعود دوباره به لیگ برتر 8 سال در انتظار بودند.
استیل آذین که نوپاترین تیم لیگ برتر ایران است، شرایطی مشابه شرایط تیم فوتبال کشاورز در دهه هفتاد را دارد. تیمی متمول با بازیکنان اسمی. به این نام‌ها توجه کنید: علی کریمی، حامد کاویانپور، حسین کعبی، امیر شاپورزاده (بازیکن ایرانی-آلمانی) و فریدون زندی. استیل آذین با هدایت حمید استیلی، حمایت مالی حسین هدایتی و مدیریت حبیب کاشانی، می‌تواند فصل موفقی در لیگ برتر ایران داشته باشد.
با نگاهی به تیم‌های حاضر در لیگ نهم و در نظر گرفتن شرایط این تیم‌ها از هم اکنون می‌توان گمانه‌زنی‌هایی در مورد مدعیان قهرمانی لیگ انجام داد:
استقلال تهران، پرسپولیس، استیل آذین، مس، سپاهان، ذوب‌آهن، راه‌آهن، پیکان، سایپا، تراکتورسازی، ابومسلم، استقلال اهواز، فولاد، شاهین، ملوان، مقاومت سپاسی، پاس و صبا هیجده تیم نهمین دوره لیگ برتر هستند.
پیش‌بینی من حضور 7 تیم استقلال تهران، پرسپولیس، استیل آذین، مس، سپاهان، ذوب‌آهن و فولاد، در بالای جدول است. البته معتقدم سپاهان یک سر و گردن بالاتر از 6 تیم دیگر است و حدس می‌زنم که پیش از رسیدن به هفته سی‌ام قهرمان نهمین دوره لیگ شود.
استقلال تهران علی رغم حفظ بسیاری از مهره‌هایش، به خاطر از دست دادن قلعه‌نوعی و جایگزین کردن او با مرفاوی هزینه گزافی خواهد پرداخت.
پرسپولیس هم با داشتن عباس انصاریفرد به عنوان مدیر عامل عملاً در حال پس رفت است! حتی حضور کرانیکار (سرمربی کرواسی در جام جهانی) هم دوای بحران مدیریت در پرسپولیس نخواهد بود و او احتمالاً خیلی زود عطای کارش را به لقایش خواهد بخشید.
ذوب‌آهن می‌تواند رقیب سرسختی برای سپاهان باشد، اما به شرطی که مدیر عامل جدید باشگاه ادامه دهنده راه آذری مدیر عامل پیشین ذوب‌آهن باشد.
مس کرمان علاوه بر تمام رقبایش، رقیبی به نام مشکل مالی دارد که دیر یا زود گریبانگیرش خواهد شد.
با توجه به جمیع این موارد و مدیریت خوب حاکم در باشگاه سپاهان، که با دانش مربیگری قلعه‌نوعی مجموعه‌ای قوی از سپاهان ساخته است، پیش‌بینی من قهرمانی زود هنگام زرد پوشان اصفهانی در لیگ نهم است.

دوشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۸

آموزش و تربیت مدیران ورزشی، تنها راه نجات فوتبالمان است

بازماندن تیم ملی از رسیدن به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، فارغ از مسائل سیاسی‌اش، برای هیچ ایرانی علاقمند به فوتبال، خوشایند نبود. اما این اتفاق و خالی بودن تقویم بازی‌های ملی ما تا 5 ماه دیگر (بازی بعدی تیم ملی ایران: چهارشنبه 23 آبان 1388 مقابل اردن – مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا) اقلاً فرصت خوبی را ایجاد کرد تا بدون متهم شدن به تضعیف تیم ملی، بتوان عملکرد این تیم را در سه سال اخیر (پس از جام جهانی 2006 آلمان) بررسی کرد.
بازه مورد بررسی از تیر ماه 1385 تا خرداد 1388 را شامل می‌شود. یعنی دقیقاً پس از مسابقات جام جهانی 2006 آلمان تاکنون. در طول این 36 ماه، تیم ملی در 53 دیدار (25 دیدار رسمی و 28 دیدار دوستانه) شرکت کرده است، که حاصل آن 29 برد، 19 تساوی و 5 باخت بوده است.
در طول این نوشته به بررسی نتایج کلی تیم ایران و رتبه ایران در رده‌بندی فیفا، مقایسه رتبه ایران با دیگر تیم‌های مطرح آسیایی، بررسی عملکرد دو رئیس فدراسیون و 5 سرمربی تیم ملی در این دوران، پرداخته خواهد شد.
بررسی نتایج کلی
همانطور که اشاره شد، تیم ایران در طول این مدت 53 بار به میدان رفته است، که جدول زیر تاریخ، محل، مناسبت، نتیجه، سرمربی و رئیس فدراسیون تیم ملی را در هر دیدار نشان می‌دهد.
*توجه داشته باشید که منبع آمار ارائه شده در این نوشته وب سایت رسمی فیفا است.*

در این دیدارها، تیم ایران بهترین و بدترین نتایج را مقابل تیم‌های آمریکای مرکزی و در دیدارهای دوستانه‌اش کسب کرده است. پیروزی 8 بر 1 مقابل جامائیکا و شکست 4 بر صفر مقابل مکزیک.
جدول زیر خلاصه آمار نتایج تیم ایران را نشان می‌دهد.

در 25 دیدار رسمی‌ای که تیم ایران برگزار کرده است، بدون احتساب شکست مقابل کره‌جنوبی در ضربات پنالتی (جام ملت‌های آسیا تیر 1386)، تیم ایران تنها یک بار شکست خورده است. شکست 2 بر 1 مقابل عربستان در تهران که منجر به برکناری علی دایی از سمت سرمربیگری تیم ملی شد و یکی از بزرگترین دلایل عدم صعود به جام جهانی نیز به حساب آمد.
نکته جالب دیگر در مورد نتایج تیم ملی تأثیر ناچیز دیدارهای خانگی و دیدارهای خارج از خانه در بازی‌های رسمی تیم بوده است! کسب 23 امتیاز از 12 بازی در خانه و 23 امتیاز از 13 بازی در خارج از خانه، نشان از تأثیر 5 درصدی بازی‌های خانگی در نتایج تیم ملی دارد!
نمودار زیر روند تغییرات رتبه ایران در رده‌بندی فیفا را نشان می‌دهد. این نمودار از سال 1993 تا جون 2009 را شامل می‌شود.

اگر از افت ناگهانی رتبه ایران در حد فاصل سال 2005 و 2006 (سال آخر ریاست محمد دادکان) بگذریم، روند تغییرات رتبه ایران در این جدول از سال 2006 تاکنون، روندی نسبتاً یکنواخت اما رو به پائین بوده است.
از آنجایی که بررسی تک بعدی روند نتایج تیم ملی، بیانگر موقعیت تیم ما در آسیا نیست، رتبه و امتیاز شش تیم دیگر آسیا (استرالیا، ژاپن، کره‌جنوبی، کره‌شمالی، غربستان و بحرین) در رده‌بندی فیفا هم در جدول زیر ارائه شده است.


آمار ارائه شده در این جدول میانگین و ترجمه‌ای است از سه نمودارگوناگون رده‌بندی فیفا شامل:
نمودار تغییرات رتبه تیم‌های آسیایی در جهان
نمودار تغییرات رتبه تیم‌های آسیایی در آسیا
نمودار تغییرات امتیاز تیم‌های آسیایی
روش امتیاز آوری تیم‌ها در سیستم رده‌بندی فیفا را می‌توانید اینجا مشاهده کنید.

علت انتخاب این تیم‌ها صرفاً نتایج مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 بوده است. چرا که چهار تیم استرالیا، ژاپن، کره‌جنوبی و کره‌شمالی به طور مستقیم به جام جهانی صعود کرده‌اند و از بین برنده دیدار دو تیم عربستان و بحرین و نماینده اقیانوسیه (نیوزیلند)، یک تیم دیگر به جام جهانی راه خواهد یافت.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، در سه سال گذشته ایران به طور متوسط پس از ژاپن و استرالیا، تیم سوم آسیا بوده است. اما در نهایت این کره‌شمالی تیم هفدهم آسیا بود که توانست با ناکام کردن ایران، پس از 44 سال به جام جهانی صعود کند.
بررسی نتایج تیم ملی به تفکیک رئیس فدراسیون
صفایی فراهانی را از بدنه سیاسیون اصلاح طلب بر مسند فدراسیون فوتبال می‌نشانیم، چون دولتمان، دولت اصلاح طلب بوده است.
در دوران صفایی فراهانی که پس از جام جهانی 2006 آغاز شد و تا دی 1386 ادامه داشت، تیم ملی در 10 دیدار رسمی حاضر شد (جدول زیر) که حاصل آن 5 برد و 5 تساوی بود. رتبه ایران در رده‌بندی فیفا از 47 به 41 ارتقا یافت.


بعد از تغییر دولت، علی کفاشیان را رئیس فدراسیون فوتبال می‌کنیم. برخی از سوابق کفاشیان:
متولد 1333، عضو تیم ملی دو و میدانی از سال 1355 تا 1359. رئیس فدراسیون دو و میدانی از سال 1360 تا 1370 و دوباره 1375 تا 1382. سرپرست فدراسیون‌های ورزش‌های رزمی، ژیمناستیک، بولینگ وبیلیارد ، سوارکاری ، شطرنج ، قایقرانی و اسکی روی آب. دبیر کل کمیته المپیک از 1383 تاکنون. رئیس فدراسیون فوتبال از دی ماه 1386 تاکنون.
واقعاً چطور می‌شود یک نفر توانایی مدیریت در ورزش‌های گوناگون را داشته باشد؟ چطور می‌شود در سن 27 سالگی و تنها یک سال پس از کناره‌گیری از تیم ملی دو و میدانی، رئیس فدراسیون دو و میدانی شد؟ مگر خود ایشان به تمسخر در جواب جلال يحيى زاده نماينده مردم تفت و ميبد در مجلس شوراى اسلامى، نگفتند: "مثلاً خوب است كه بگوييم يكى از بازيكنان تيم ملى فدراسيون فوتبال را اداره كند؟ آيا آنها مى توانند اين كار را انجام دهند؟ اگر اين طور است بازيكن تيم ملى را رئيس فدراسيون فوتبال كنيد."
اما در دوران کفاشیان که پس از صفایی فراهانی تاکنون بوده است، تیم ملی دچار 9 درصد افت در کسب نتیجه شده است و در 15 بازی رسمی با 6 برد، 8 تساوی و یک باخت، کمتر از 58 درصد امتیاز ممکن را کسب کرده است. ضمن این که رتبه ایران در رده‌بندی فیفا در همان چند ماه آغازین ریاست کفاشیان، 4 پله افت داشته است و در حال حاضر هم با ایستادن در رده 52 دنیا، باز یک پله سقوط داشته است. رتبه تیم در آسیا هم از دوم در زمان فراهانی به چهارم در زمان کفاشیان تنزل داشته است.


بررسی نتایج تیم ملی به تفکیک سرمربی
در طول سه سال گذشته، تیم ملی 6 سرمربی داشته است. اما بیش از 80 درصد این دوران امیر قلعه‌نوعی و علی دایی سرمربی بوده‌اند. محمد مایلی کهن هم در اتفاقی استثنایی در کل دنیا، در طول دوران کوتاه سرمربیگری‌اش هرگز بخت نشستن روی نیمکت تیم ملی را پیدا نکرد!
همانطور که در جدول زیر نشان داده شده است، آمار امیر قلعه‌نوعی در بازی‌های رسمی ایران، بسیار بهتر سایر مربیان بوده است. قلعه‌نوعی با کسب بیش از 70 درصد امتیاز ممکن در 9 دیدار رسمی، بسیار بهتر از علی دایی نتیجه گرفته است (58 درصد در 12 بازی). پس از گزینش قطبی به عنوان سرمربی تیم ملی، هر چند که تیم ملی در سه بازی تحت هدایت او بازی به بازی روان تر و بهتر بازی کرد؛ اما افشین قطبی با کسب حدود 56 درصد امتیازهای ممکن، شانه به شانه علی دایی ایستاده است.


نتیجه‌گیری
با این که در سه سال گذشته و در 25 دیدار رسمی، تنها یک شکست داشته‌ایم، اما اوج امتیاز از دست دادن‌های ما در تعدد تساوی‌ها خلاصه شده است. 13 تساوی در 25 دیدار. یعنی بیش از نیمی از دیدارهای رسمی‌مان با نتیجه مساوی به پایان رسیده است. این تساوی کم و بیش گریبانگیر همه سرمربی‌ها بوده است، هر چند که عملکرد قلعه‌نوعی بهتر از دیگر مربیان بوده است.
اما اگر به دنبال دلیلی برای عدم صعود به جام جهانی هستیم، باید دلیل را در مدیریت فوتبالمان پیدا کنیم که با از دست دادن مربی موفقی چون قلعه‌نوعی و آوردن علی دایی کم تجربه و کینه‌جو، سبب ریزش 12 درصدی امتیازات کسب شدند.
متأسفانه بحث مدیریت فوتبال ما بیشتر یک بحث سیاسی است تا ورزشی و همه مدیران باید از بدنه دولت باشند تا به سطوح بالا برسند.
اگر بازیکنی به فدراسیون خرده بگیرد، ولو اینکه بهترین بازیکن ایران باشد، جایی در تیم نخواهد داشت. یا اگر بازیکنی عقیده‌اش با دولت همخوانی ندارد، مجبورش می‌کنند اطاعت کند. حتی شده بین دو نیمه مهمترین بازی ایران در سال‌های اخیر باشد.
دلیل عدم صعود را باید در تأثیر مدیریت فوتبال در گریزان کردن مردم از استادیوم‌ها جست. چرا که با حرکاتی نظیر برخورد پلیسی با تماشاگران و یا عدم پذیرش حق نیمی از جامعه (زنان) برای حضور در استادیوم‌ها، باعث قهر مردم از تیم ملی شده‌اند.
دلیل حذف تیم ملی را باید در عوض کردن فصلی مدیران پرسپولیس و استقلال پیدا کرد. واقعاً در سه سال گذشته نه پرسپولیس و نه استقلال ثباتی در مدیریت خود نداشته‌اند و همه می‌دانیم که هسته اصلی تیم ملی از همین دو باشگاه تشکیل می‌شود.
اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که اکثر تغییرات در تیم‌های در سطج مربیان است. مربی ایرانی را می‌اورند، چهار ماه بعد اخراجش می‌کنند و یک مربی خارجی را با پولی هنگفت و با سلام و صلوات وارد می‌کنند. اما دوباره چند ماه بعد یا مربی خارجی تحمل دخالت‌های بیجای مدیران را ندارد و می‌رود. و یا مدیران تحمل جا افتادن مربی خارجی را ندارند و او را برکنار می‌کنند. که البته در هر دو حالت مربی خارجی پولش را تمام و کمال می‌گیرد!
از سوی دیگر تقریباً سالی 2 یا 3 بار مربی به خارج می‌فرستیم برای دوره دیدن و یا مدرس ‌می‌آوریم برای آموزش مربیانمان. بدون آنکه به جای دیدن نوک بینی‌‌مان، کمی دورتر را ببینیم و به آموزش مدیران ورزشی بپردازیم. یا حتی در برنامه‌ای کوتاه مدت (مثلاً 10 ساله) مدیران خارجی را استخدام کنیم تا اصول اولیه و صحیح مدیریت ورزشی را در سیستم سنتی ورزشی‌مان پیاده کنند.
ختم کلام اینکه، معتقدم فارغ از ضعف عدم همکاری در ورزش‌های تیمی‌مان، بزرگترین ضعف‌مان به کارگیری نامهره‌ها در پست‌های مدیریتی است.

پنجشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۸

30 ثانیه کریمی و سه امتیاز حیاتی


حتی همین برد کم رمق هم کافی بود تا بار دیگر به حضور در جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی امیدوار شویم. در حالی که تیم ملی ایران در 4 بازی گذشته خود (شامل 2 دیدار خانگی)، به سادگی 9 امتیاز از دست داده بود، دیدار با امارات آخرین امیدمان را برای صعود به جام جهانی زنده نگه داشت.
چهارشنبه عصر به وقت تهران، تیم ملی ایران در دیداری یکطرفه و با تکیه بر تکنیک بازیکنان خود، توانست پس از 8 ماه در مسابقات مقدماتی جام جهانی پیروز از زمین خارج شود. در این دیدار تیم ایران فاقد هر گونه طراوت تاکتیکی بود و در طول نود دقیقه با اتکا به مهارت فردی برخی بازیکنان نظیر، پژمان نوری، علی کریمی، محمدرضا خلعتبری و حسین کعبی توانست برتری خود را بر حریف ضعیف و بی انگیزه‌اش دیکته کند.
در مورد امارات که به عنوان کم امتیازترین تیم به این مرحله صعود کرده بود، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که امارات در 9 دیدار گذشته خود در رقابت‌های مقدماتی جام جهانی، طی یکسال گذشته، 8 شکست رو پذیرفته و تنها در دیدار خانگی مقابل ایران به تساوی رسیده است!

آنالیز شرایط صعود ایران:
با برد ایران مقابل اماراتو تساوی عربستان با کره‌جنوبی، بسیاری از اما و اگرهای گروه دوم رقابت‌های مقدماتی جام جهانی در آسیا از بین رفت.
در حال حاضر تیم ایران در بازی آخر خود (چهارشنبه 27 خرداد) مقابل کره‌جنوبی:

یک) اگر شکست بخورد، هیچ امیدی به صعود نخواهد داشت؛

دو) اگر پیروز شود و دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی مساوی شود، به جام جهانی صعود می‌کند؛

سه) اگر پیروز شود و دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی برنده داشته باشد، به عنوان تیم سوم گروه باید برای نیم سهمیه باقی مانده آسیا به مصاف تیم سوم گروه یک برود (به احتمال بسیار زیاد بحرین) و در صورت پیروزی در مجموع دو دیدار رفت و برگشت به مصاف نیوزلند برود؛ تا در صورت پیروزی در آن دیدار به جام جهانی برود؛

چهار) اگر مساوی کند و دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی مساوی شود، هیچ امیدی به صعود نخواهد داشت؛

پنجم) اگر مساوی کند و کره‌شمالی برنده دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی باشد، مشابه حالت سه؛

ششم) اگر مساوی کند و عربستان با اختلاف 2 گل یا بیشتر، برنده دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی باشد، مشابه حالت سه؛

هفتم) اگر مساوی کند و عربستان با اختلاف 1 گل، برنده دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی باشد، آنوقت با توجه به اینکه امتیاز و تفاضل گل ایران و کره‌شمالی برابر می‌شود:

الف) هر تیمی که در دیدار روز آخر بیشتر گل به ثمر رسانده باشد، به دلیل گل زده بهتر (امتیاز و تفاضل گل برابر) سوم می‌شود و حالتی مشابه حالت سه خواهد داشت.

ب) در صورت به ثمر رساندن تعداد گل برابر در دیدار روز آخر، ایران به دلیل پیروزی مقابل کره‌شمالی، به عنوان تیم سوم شناخته خواهد شد و حالتی مشابه حالت سه خواهد داشت.
×××

آنالیز نفر به نفر تیم ایران در بازی مقابل امارات:
سید مهدی رحمتی؛
با این که در طول بازی تعداد حملات امارات انگشت شمار بود، اما حس داشتن یک دروازه‌بان مطمئن درون دروازه تیم ملی، حس بسیار خوشایندی بود. پس از خداحافظی عابدزاده از تیم ملی و در طول ده سال گذشته دروازه‌بانانی نظیر پرویز برومند، مهدی واعظی، نیما نکیسا، داوود فنایی، ابراهیم میرزاپور، حسن رودباریان و وحید طالب‌لو، در مقاطع مختلف سنگربان تیم ملی بوده‌اند. اما هیچکدام نتوانستند نقطه قوتی در تیم باشند. به عبارت دیگر همیشه یکی از دغدغه‌های تیم ملی ایران در ده سال گذشته نداشتن دروازه‌بان مطمئن بوده است. اما این روزها دروازه ایران با حضور رحمتی، بار دیگر به یکی از نقاط قوت تیم تبدیل شده است.

هادی عقیلی؛
او هم مانند رحمتی و دیگر مدافعان تیم، روز چندان سختی نداشت، اما علی رغم تسلطش در هنگام دفاع، در بازی سازی بسیار بی دقت عمل کرد. در واقع بازی سازی او در طول بازی به زیر توپ زدن خلاصه می‌شد. این موضوع یکی از ریشه‌های بی برنامه بودن حملات تیم ایران است که مدافعان تیم سعی دارند با پاس بلند مهاجمان را صاحب توپ کنند، اما با این حرکت، عملاً هافبک‌های بازی ساز تیم را از جریان بازی خارج می‌کنند. این ضعف از زمانی من به یاد دارم در تیم ایران بوده است. محمد پنجعلی، سیامک رحیم‌پور، مرتضی فنونی‌زاده، نادر محمدخانی، محمد خاکپور، افشین پیروانی، محمد نصرتی، رحمان رضایی و مدافعان کنونی همگی با این روش، تاکتیک تیمی را از بین برده‌اند.

سید جلال حسینی؛
در حالی که سید جلال در بازی سازی کمی بهتر از عقیلی نشان داد و یکی دو بار با حرکات انفجاری خود از دفاع کند و آغازگر حمله به دروازه امارات بود، نزدیک بود با اشتباه بزرگش در دقایق پایانی بازی، آخرین بخت ایران برای حضور در جام جهانی را نابود کند. به طور کلی، حسینی بهتر از عقیلی در بازی سازی تیم نقش داشت، اما بدتر از او به وظیفه اصلی‌اش، که همان دفاع کردن بود، پرداخت.

حسین کعبی؛
کعبی مثل همیشه بود و همین مثل همیشه بودنش برای ما کافی بود تا جناح راست تیم ملی جناحی قابل اتکا باشد. نفوذهای کعبی چه در نیمه اول و چه در نیمه دوم، یکی از نقاط قوت بازی دیروز بود. کعبی با تکل‌های معروفش در نیمه دوم یکی دوبار نقش مهمی در دفاع داشت. شاید بزرگترین ایراد کعبی، بازی کردن با سر پائین باشد، که قدرت تصمیم‌گیری به موقع را در او به میزان قابل توجهی پائین می‌آورد.

پژمان نوری؛
به اعتقاد من پژمان نوری بهترین بازیکن بازی ایران مقابل امارات بود. نوری که پست تخصصی‌اش هافبک میانی است، دیروز در دفاع چپ تیم ملی بسیار بهتر و مؤثرتر از محمد نصرتی (دفاع چپ ایران در بازی با کره‌شمالی) بازی کرد. پژمان باید قبول کند که با توجه به ترافیک هافبک میانی در تیم ملی و فقدان یک دفاع چپ جنگنده، می‌تواند در نقش دفاع چپ، هم فرصت بیشتری برای بازی داشته باشد و هم دفاع چپ تیم را سر و سامان بخشد. نوری در بازی با امارات ضمن حضور موفق در حملات یکی دوبار در دفاع هم بسیار خوب ظاهر شد که نمونه بارز آن ناکام گذاشتن مهاجم امارات در دقایق پایانی بازی و در حوالی منطقه شش قدم دروازه ایران بود.

آندرانیک تیموریان؛
پیش از بررسی عملکرد آندو، بد نیست به این نکته اشاره کنم، که ای کاش قطبی به جای سیستم تدافعی 4-2-3-1، یکی از دو هافبک دفاعی تیم را با یک مهاجم جابجا می‌کرد. آندو دیروز در ترکیب اصلی بود ،اما نبود! در واقع از آن بازیکن مؤثر 2 سال پیش تیم ملی، فقط یک اسم باقی مانده است و دیگر هیچ. آندو در دیدار دیشب، یکی از ضعیف‌ترین بازیکنان تیم بود.

جواد نکونام؛
جواد که تاکنون در دور چهارم مسابقات مقدماتی جام جهانی در آسیا با به ثمر رساندن 3 گل (43 درصد کل گل‌ها) مؤثرترین بازیکن تیم ملی بوده است، در بازی با امارات و پس از طی کردن محرومیتش در بازی با کره‌شمالی به عنوان فرشته نجات تیم به زمین آمده بود. اما همین مسؤولیت، بار روانی سنگینی برای او ایجاد کرده بود که در نهایت از او یک بازیکن معمولی ساخته بود. نکونام به جز یکی دو پاس خوبش در طول بازی چندان مؤثر نبود، ضمن این که یکی از بهترین بخت‌های گلزنی ایران را نیز از دست داد.

مهدی مهدوی کیا؛
مهدوی کیا یکی از بازیکنان محبوب من است. اما دیدن بازی‌های او در ماه‌های اخیر تنها خبر از یک چیز می‌دهد و آن هم رسیدن به نقطه پایانی دوران طلای اوست. بی دلیل نیست که او در اکثر دیدارهای اینتراخت فرانکفورت، حتی نیمکت نشین هم نبود و بازی‌ها را از روی سکو دنبال می‌کرد. در واقع بهترین تصمیم قطبی، تعویض کاپیتان تیم ملی در بین دو نیمه بود.

مسعود شجاعی؛
تنها بازیکن جوان خط آتش تیم ملی در بازی با امارات، بسیار بی نشاط و بی دقت بود. شجاعی که عملکردش در بازی مقابل کره‌شمالی نیز، چنگی به دل نزد، این بار هم در طول 80 دقیقه حضورش در زمین، بیشتر برای خودش بازی کرد تا تیم. اوج بی‌دقتی او زمانی بود که یکی از معدود پاس‌های خوب نکونام در موقعیتی استثنایی به او رسید، اما او آنقدر با توپ جلو رفت (در حالی که با دروزاه‌بان امارات تک به تک بود) که دیگر شانسی برای زدن ضربه نداشت. آنگاه تصمیم گرفت که آرش برهانی را صاحب توپ کند که خیلی دیر شده بود. اما دوندگی او در این دیدار قابل تحسین بود. مسعود دو بار در نیمه دوم، تا پشت محوطه جریمه ما بازگشت تا جای خالی کعبی و سید حلال حسینی را پر کند.

علی کریمی؛
شاید هیچ کس به اندازه علی دایی از گلزنی کریمی در بازی مقابل امارات حسرت نخورد. کریمی که دیشب شاید تنها 30 ثانیه همان کریمی‌ای بود که مردم انتظارش را داشتند، در همان 30 ثانیه مفیدش، تنها گل تیم ایران را به ثمر رساند تا امیدها را برای حضور در جام جهانی زنده نگه دارد. شاید حالا دایی بیش از پیش حسرت لجبازی‌ها و دشمن تراشی‌های خود را بخورد. چرا که کریمی درست مانند فرشاد پیوس 20 سال پیش و علی دایی 10 سال پیش، در طول نود دقیقه بازی، هر لحظه بوی گل می‌دهد. این همان عبارتی است که علی پروین درباره فرشاد پیوس استفاده کرده بود و حقیقت هم داشت. اگر یک بار دیگر لحظه گلزنی کریمی را مرور کنیم، آرامش او و نیم نگاهش به دروازه امارات هنگام زدن ضربه، دو فاکتور مهمی است که اکثر بازیکنان تیم ملی، از بکارگیری توأم آن عاجز هستند.

وحید هاشمیان؛
به جرأت می‌گویم که هاشمیان مانند بسیاری از دیدارهای اخیر ایران، بدترین بازیکن تیم بود که هیچ نقشی را در تیم بر عهده نگرفت. شاید نجابت قطبی باعث حضور 58 دقیقه‌ای او در زمین شد و الا مربیانی مانند امیر قلعه‌نوعی که صبور نیستند، چنین بازیکنانی را در همان 30 دقیقه اول از زمین بیرون می‌کشند.

محمدرضا خلعتبری؛
خلعتبری که نیمه دوم به جای مهدوی کیای بی اثر وارد زمین شده بود، دقیقاً بر عکس او بسیار مؤثر ظاهر شد تا نشان دهد چیزی که تیم ملی در حال حاضر نیازمند آن است، تلفیق انگیزه و تجربه است. خلعتبری تنها 2 دقیقه پس از حضورش در زمین خود را در موقعیتی استثنایی قرار داد و اتفاقاً ضربه سر خوبی هم زد، اما از بخت بد او توپ وارد دروازه نشد. محمدرضا خلعتبری در ادامه هم بسیار پر جنب و جوش ظاهر شد، هر چند که در چند صحنه اصرار بیش از اندازه‌اش به تکروی، موقعیت‌های خوبی را از تیم گرفت؛ اما در کل بسیار بهتر از مهدوی کیا نشان داد.

آرش برهانی؛
برهانی که انگار فقط بلد است در تیم قلعه‌نوعی گل بزند، دیشب هم بهترین بخت ایران را برای زدن گل دوم، در حالی از دست که دروازه‌ای تقریباً خالی را پیش رویش داشت. آرش در همان موقعیتی که قبلاً اشاره کردم (تعلل شجاعی) هر چند دیر، اما صاحب یک موقعیت طلایی برای گلزنی شد، اما باز هم نتوانست گل بزند. برهانی که در این بازی از دقیقه 58 به جای شبحی به نام هاشمیان به بازی گرفته شد، اقلاً این خاصیت را داشت تا بیننده بازی حس کند 11 نفر در تیم ایران بازی می‌کنند!

خسرو حیدری؛
خسرو حیدری که در دقیقه 80 به جای شجاعی به زمین آمد، با حضورش در زمین جای خود را با خلعتبری عوض کرد تا هر دو در پست‌های تخصصی‌شان قرار بگیرند. حیدری که یکی از بهترین‌های استقلال و لیگ در لیگ هشتم بود و از ارکان اصلی قهرمانی آبی‌پوشان، در تیم ملی به حقش نرسید و نتوانست خودش را به طور کامل نشان دهد. هر چند که همان حضور ده دقیقه‌اش هم منجر به ایجاد موقعیتی ایده‌آل برای کعبی شد.

افشین قطبی؛
قطبی هم مانند بسیاری از مربیان ایرانی، چیزی به عنوان سبک یا تاکتیک در چنته‌اش ندارد. اما تخصص و تبحر او در آنالیز تیم حریف، به همراه شخصیتش، بزرگترین داشته‌های او هستند. بازی‌خوانی قطبی در نیمه دوم بازی مقابل امارات تحسین برانگیز بود و به جای فراخواندن تیم به دفاع، آنها را تشویق به بازی آرام اما رو به جلو می‌کرد. هر سه تعویض قطبی در بازی با امارات خوب بود، اما امیدورام او از بازی خلعتبری، برهانی و حیدری راضی شده باشد تا اقلاً دو نفر از این سه بازیکن به جای هاشمیان و مهدوی کیا در روز سرنوشت ساز بازی مقابل کره‌جنوبی در ترکیب اصلی تیم قرار بگیرند.

جمعه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۸

لبان غنچه شده ذوب آهن برای بوسه بر جام قهرمانی، سلام مس به آسیا و خداحافظی داماش با لیگ برتر

باز هم سرنوشت قهرمانی لیگ برتر ایران به روز آخر کشیده شد و باز هم رقابت بین یک تیم تهرانی و یک تیم اصفهانی است!
در هفته سی و سوم لیگ برتر، تنها یک دیدار به تساوی رسید، اما همین نتیجه تا حدود زیادی تکلیف قهرمانی را روشن کرد. استقلال تهران در روزی که میزبان سایپا بود، 88 دقیقه انتظار کشید تا از روی نقطه پنالتی دروازه تیم سرمربی تیم ملی را باز کند. اما در دقیقه دوم از سه دقیقه وقت‌های تلف شده بازی، سایپا روی یک ضربه ایستگاهی و با استفاده از اشتباه مدافعان و دروازه‌بان استقلال در جایگیری، به گل تساوی دست یافت. این گل بیش از آنکه برای سایپا اهمیت داشته باشد، برای ذوب آهن ارزشمند بود. چرا که ذوب آهن با برد راحت و قاطع سه بر صفر مقابل ملوان، حالا با 3 امتیاز اختلاف نسبت به استقلال در صدر جدول قرار دارد و حتی یک تساوی در دیدار آخر مقابل فولاد سند قهرمانی آنها را امضا خواهد کرد!
کمی پائین‌تر از قله جدول، رقابت داغ دیگری بین چهار تیم مس، سپاهان، پرسپولیس و صبا برای کسب سهمیه سوم لیگ قهرمانان آسیا بود که پس از بازی‌های هفته سی و سوم، شرایطی بسیار مشابه به شرایط قهرمانی پیش آمد. به نحوی که پرسپولیس و صبا با شکست در این هفته، دیگر هیچ شانسی برای کسب این سهمیه ندارند. مس هم با 3 امتیاز اختلاف نسبت به سپاهان، تنها نیازمند یک تساوی از آخرین دیدار خود مقابل پیکان است، که با توجه به شکست ناپذیر بودن مس در خانه تاکنون، می‌توان سهمیه سوم لیگ قهرمانان آسیا را از هم اینک از آن مس کرمان دانست.
در انتهای جدول هم، داماش علی رغم پیروزی مقابل برق بی انگیزه، به دسته یک سقوط کرد. پیام با برد بسیار ارزشمندش مقابل مقاومت، جایش را در جدول با دیگر تیم مشهد، ابومسلم، عوض کرد؛ اما هنوز از حاشیه امنیت برخوردار نیست.
در هفته پایانی، پیام میزبان استقلال خواهد بود که یکی به دنبال کور سوی قهرمانی خود می‌گردد و دیگری به کور سوی بقای خود می‌اندیشد! استقلال اهواز میهمان تیم سقوط کرده برق خواهد بود که می‌تواند امیدوار باشد به کسب هر سه امتیاز این دیدار. ابومسلم هم میهمان ملوان بی انگیزه است. ابومسلم حداقل این شانس را دارد که در صورت هم امتیاز شدن با پیام یا استقلال اهواز به دلیل تفاضل گل بهترش، بالاتر از این دو تیم قرار بگیرد.
×××
جدول رده‌بندی پیش بینی‌ها
نتایج لیگ پیش بینی‌ها
جدول رده‌بندی لیگ پیش بینی‌ها (عباس در فاصله یک هفته به پایان بازی‌ها قهرمان شد.)
جدول مسابقات حذفی پیش بینی‌ها (مجید و سیدرضا به فینال راه یافتند.)

سه‌شنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۸

وقتی که برق رفت، فولاد استقلال را ذوب کرد

در روزی که برق رفت، ذوب آهن به کمک فولاد، پس از پانزده هفته بار دیگر به صدر جدول بازگشت.
در هفته سی و دوم لیگ برتر، مکان ده تیم از هیجده تیم لیگ برتر در جدول رده‌بندی جا به جا شد که مهمترین جابجایی بین ذوب آهن و استقلال تهران صورت گرفت.
استقلال که تا هفته پیش و برای پانزدهمین هفته متوالی صدرنشین لیگ بود، با از دست دادن دو امتیاز حساس مقابل فولاد، کنترل صدر جدول را به دست نماینده سخت کوش اصفهان سپرد. چرا که ذوب آهن با برد خفیف دو بر یک مقابل برق، ضمن رسیدن به صدر جدول، سبب سقوط برق به لیگ یک شد.
به این ترتیب، حالا این ذوب آهن است که قهرمانی را در دستان خود دارد، مگر آن که فولاد در روز آخر ذوب آهن را نیز متوقف کند. هر چند که با توجه به شرایط موجود، فولاد دیگر هیچ امیدی به کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا ندارد و به تبع بدون انگیزه مقابل نماینده اصفهان صف آرایی خواهد کرد. ذوب آهن که در هفته سی و سه یک دیدار ساده مقابل ملوان دارد، حتی می‌تواند در صورت کسب پیروزی مقابل نماینده انزلی و خوش شانس بودن (شکست استقلال مقابل سایپا) در فاصله یک هفته با پایان بازی‌ها قهرمان لیگ شود.
اما از بین تیم‌های مس، سپاهان، پرسپولیس و صبا، تنها یک تیم می‌تواند سهمیه سوم ایران در لیگ قهرمانان آسیا را از آن خود کند که دیدار هفته آنیده صبا و مس در قم نقش تعیین کننده‌ای در نماینده سوم ایران خواهد داشت.
در انتهای جدول نیز، برق با کسب تنها 2 امتیاز در نیم فصل دوم صقوطش به لیگ یک حتمی شد. این در حالی است که برق تا پایان هفته نهم با 19 امتیاز صدرنشین لیگ بود. به عبارت دیگر برق در 23 دیدار اخیرش 18 باخت و 5 تساوی داشته است!
داماش دیگر تیمی است که در بین سه تیم در معرض سقوط، کمترین بخت را برای بقا دارد. هر چند که داماش می‌تواند از دو دیدار آخرش مقابل برق در خانه و مقابل پاس در همدان 6 امتیاز کسب کند، اما شرایط داماش به گونه‌ای است که محتاج امتیاز از دست دادن دیگر تیم‌ها نیز هست! استقلال اهواز یک دیدار دشوار مقابل پرسپولیس خواهد داشت و یک دیدار آسان مقابل برق. پیام نیز در هفته سی و سه میهمان مقاومت بی انگیزه خواهد بود. اما در هفته پایانی میزبان استقلال تهران است که برای رسیدن به پیروزی دست به کاری خواهد زد! با توجه به جمیع موارد فوق، پیش بینی من بین 4 تا 6 امتیاز برای استقلال اهواز و داماش در دو هفته پایانی است. اما حدس می‌زنم پیام بین 2 تا 4 امتیاز از دو دیدار آخرش کسب کند.
×××
اما در پیش بینی‌ها، دانیال همچنان صدرنشین است، اما امیر_ش تنها 10 امتیاز پائین‌تر از اوست.
در لیگ پیش بینی‌ها نیز پس از بازی‌های هفته سی و دوم، حالا عباس در دو هفته پایانی تنها دو امتیاز می‌خواهد تا قهرمان لیگ پیش‌بینی‌ها شود.
در جام حذفی پیش‌بینی‌ها نیز، آرش و مجید، هر دو دیدار رفت نیمه‌نهایی را در زمین حرفان با برد پشت سر گذاشتند.

دوشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۸

فولاد تعیین می‌کند که استقلال قهرمان خواهد شد یا ذوب آهن

پس از یک ماه وقفه به دلیل دیدارهای تیم ملی، هفته سی و یکم لیگ برتر با ادامه رقابت شانه به شانه استقلال تهران و ذوب آهن به پایان رسید.
در دیدارهای این هفته استقلال در دیداری آسان توانست ملوان را با سه گل از پیش رو بر دارد. ذوب آهن نیز با دو گلی که در نیمه دوم دیدار خانگی‌اش مقابل پیام به ثمر رساند، آسان‌ترین دیدار از دیدارهای باقی مانده‌اش را با برد پشت سر گذاشت تا سایه به سایه استقلال در جدول رده‌بندی حرکت کند.
استقلال در سه بازی آینده خود، به ترتیب میهمان فولاد، میزبان سایپا و میهمان پیام خواهد بود. از طرف دیگر ذوب آهن در سه دیدار پایانی فصل ابتدا میهمان برق خواهد بود، سپس میزبان ملوان و در نهایت میهمان فولاد. با توجه به دیدارهای باقی مانده، به نظر می‌رسد نتیجه بازی این دو تیم مقابل فولاد در اهواز، نقش تعیین کننده‌ای در سرنوشت قهرمانی لیگ هشتم داشته باشد. چرا که فولاد می‌داند برای کسب سهمیه آسیا باید هر سه دیدار آینده‌اش را با پیروزی پشت سر بگذارد.
اما فارغ رقابت تنگاتنگ صدر جدول، جدال تیم‌ها برای کسب سهمیه آسیا و رقابت برای عدم سقوط نیز روز به روز حساس‌تر می‌شود.
در بالای جدول، پرسپولیس طبق عادت سال‌های اخیر، سال جدید را با شکست آغاز کرد. شکستی که بیشتر به نحوه تمرین بازیکنان در ایام نوروز مربوط می‌شود! صبا حریف پرسپولیس در این روز با کسب برد شیرین دو بر صفر، توانست در جدول رده‌بندی، دو پله بالاتر رود و پرسپولیس را نیز دو پله به زیر کشد.
سپاهان دیگر تیم مدعی برای کسب سهمیه آسیا، با تساوی مقابل داماش در همان سکوی پنجم ایستاد و مس نیز با پیروزی یک بر صفر مقابل راه آهن، بیش از پیش به کسب سهمیه آسیایی امیدوار شد.
در حال حاضر و در بالای جدول، استقلال، ذوب آهن، مس، صبا، سپاهان و پرسپولیس به ترتیب با 61، 60، 52، 49، 49 و 49 امتیاز اول تا ششم هستند و تفاضل گل صبا، سپاهان و پرسپولیس به ترتیب 13+، 10+ و 7+ است.
چهار تیم مس، صبا، سپاهان و پرسپولیس، همگی دیدارهای حساس و نه چندان آسانی در سه هفته پایانی دارند، که در این بین جدال مس با صبا در قم (هفته 33)، می‌تواند بسیاری از معادلات را بهم زند.
رقابت در انتهای جدول هم بسیار دیدنی شده است. در بین تیم‌های در معرض سقوط، استقلال اهواز با برد شیرینش مقابل سایپا، گام بزرگی برای فرار از سقوط برداشت. در عوض پیام با پذیرش شکست مقابل ذوب آهن، بار دیگر به جمع فانوس به دستان پیوست. دو تیم داماش و برق هم نتوانستند به نتیجه بهتر از تساوی یک بر یک مقابل سپاهان و ابومسلم دست یابند و به احتمال زیاد سقوط خواهند کرد.
در حال حاضر ابومسلم 33، استقلال اهواز 31، پیام 29، داماش 27 و برق 24 امتیازی هستند. برق قعرنشین لیگ، خوب می‌داند که در صورت باخت در دیدار هفته سی و دوم مقابل مس، احتمال قطعی شدن سقوطش به دسته پائین تر وجود دارد. بنابراین ذوب آهن دیدار آسانی مقابل برق نخواهد داشت.
با توجه به برد اخیر استقلال اهواز، کنترل قعر جدول در دست آبی پوشان اهوازی است. اما استقلال اهواز در دو هفته آتی به ترتیب، میزبان سپاهان و میهمان پرسپولیس خواهد بود که هیچ کدام از این دو دیدار، بازی آسانی به حساب نمی‌آید. اما در هفته پایانی استقلال اهواز میهمان برق خواهد بود. دیداری که اما و اگرهای زیادی دارد. اگر برق بتواند فاصله 7 امتیازیش با استقلال اهواز را در دو هفته آینده به 3 امتیاز برساند، آنگاه پیروزی در دیدار خانگی مقابل استقلال اهواز می‌تواند برق را از سقوط نجات دهد! به عبارت دیگر برق باید یکی از دو دیدار مقابل ذوب آهن و داماش را با برد پشت سر بگذارد و دیدار دیگر را اقلاً با تساوی به پایان برساند. آنگاه باید استقلال اهواز را ببرد تا شاید سقوط نکند!
با توجه به جمیع موارد فوق، به نظر می‌رسد، دو تیم برق و داماش سقوط خواهند کرد و از بین استقلال اهواز و پیام نیز یک تیم دیگر به جمع سقوط کنندگان اضافه خواهد شد.
جدول دیدارهای هفته 32
×××
جدول رده‌بندی پیش بینی کنندگان
نتایج لیگ پیش بینی کنندگان
جدول لیگ پیش بینی کنندگان
جام حذفی پیش بینی کنندگان

دوشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۸

ما می‌گیم شاه نمی‌خوایم، نخست وزیر عوض می‌شه

اگر اخبار فوتبال ایران را دنبال می‌کنید، حتماً می دانید که تیم ملی در دیداری بسیار حساس مقابل عربستان باخت. پیروزی در این دیدار می‌توانست همانقدر امیدهای صعود به جام جهانی را افزایش دهد که باخت در این دیدار، آن امیدها را کاهش داد.
در حال حاضر که این مطلب را می‌نویسم، خبر برکناری علی دایی از سمت سرمربیگری تیم ملی همه جا پیچیده است. اما هنوز معلوم نشده که چه کسی جانشین او شده است.
×××
بحث فنی بازی
اول؛ انتخاب نفرات
دایی هم مثل همه مربی‌های دیگر حق انتخاب نفرات تیم ملی را داشت. او از این حق استفاده کرد و توانست کریم باقری را پس از هفت سال به تیم ملی بازگرداند. و با استفاده از همین حق علی کریمی را دعوت نکرد. به اعتقاد من کریم باقری و علی کریمی، از جمله 10 بازیکن برتر دهه اخیر فوتبال ایران هستند. اما هر دو بازیکن مذکور در برهه‌ای از زمان اشتباه کردند. باقری که با بازگشتش به تیم ملی، روح تازه‌ای به تیم دمیده بود، به بهانه خستگی و در واقع برای لذت بردن از تعتیلات نوروزی‌اش، از حضور در تیم ملی سر باز زد. داستان کریمی هم که بر همه روشن است. به نظر من، دایی در عدم دعوت از کریمی کاملاً محق بود. همانطور که برانکو خداداد عزیزی را دعوت نمی‌کرد، و یا امه ژاکه از دعوت کانتونا و دیوید ژینولا امنتاع می‌کرد. اگر حتی مربی یک تیم آماتوری بوده باشید، اولین چیزی که در تیمتان نمی‌خواهید، بازیکن بی نظم و خود مختار است. و متأسفانه کریمی همیشه بی نظم بوده است.
فارغ از بحث این دو بازیکن، عدم دعوت از آرش برهانی بهترین گلزن حال حاضر لیگ برتر و مجتبی جباری (هر چند که او نیز مانند کریمی بی نظم است) توجیه منطقی‌ای نداشت. ضمن این که علی رغم آمادگی خسرو حیدری، استفاده مکرر از حسین کعبی نا آماده (که روی گل اول عربستان، مقصر اصلی بود)، یکی از ایرادهای مهره چینی دایی به شمار می‌رفت.
در بحث نفرات تیم ملی، معتقدم همه بازیکنان شایسته در زمین بودند به جز دو نفر: آرش برهانی و خسرو حیدری که به ترتیب به جای غلامرضا رضایی و حسین کعبی می‌توانستند به کار گرفته شوند.
دوم؛ تعویض‌ها
به نظرم ورود هاشمیان به جای رضایی، یک تعویض نادرست بود. چرا که هاشمیان مدت‌هاست که شایسته حضور در تیم ملی نیست. ای کاش اقلاً به جای آوردن یک بازیکن کم اثر، دایی سیاوش اکبرپور را (از بین نیمکت نشینان آن روز) وارد زمین می‌کرد. تصور کنید اگر به جای مثلث کم فروغ نکونام، شجاعی و رضایی، مثلث هماهنگ جباری، برهانی و اکبرپور به کار گرفته می‌شد، چه تأثیری در نحوه حملات تیم ایجاد می‌شد؟
سوم؛ تاکتیک تیم
این بخش را با این نقل قول آغاز می‌کنم: "علی دايی درباره اشتباهات تاكتيكی تيم ملی نيز گفت: اين مسائل را بازيكنان بايد از 12 سالگی ياد بگيرند و من نمی‌توانم خود به ميدان بروم و اين نكات فردی را به بازيكنانم گوشزد كنم."
حالا سوال اینجاست که پس وظیفه سرمربی چیست؟ صرف داشتن یه عده بازیکن و بازی دادن به آن‌ها که می‌پسندیم، همه وظایف سرمربی را شامل می‌شود؟
دایی گفته است: " ما يك گل بد دريافت كرديم ضمن آنكه گل دوم نيز روی يك ضربه كرنر به دست آمد نه فشار حملات تيم عربستان. ضمن آنكه ما در همان صحنه نيز برای تمامی بازيكنان از جمله بازيكنی كه گل‌زنی كرد يار مستقيم گذاشته بوديم اما، بازيكن ما به وظيفه‌اش عمل نكرد و به همين دليل شكست خورديم."
آقای دایی که معتقد است هر دو گل را بر روی یک اتفاق خورده است، آیا به این نکته توجه کرده است که روی گل اول عربستان دفاع خطی ایران در آفساید گیری ناموفق بود؟ آیا علی دایی دیده است که روی گل دوم عربستان، که حاصل یک ضربه کرنر بود، هیچ کسی تیر دوم دروازه‌مان را نگرفته بود؟ و ما از همان ناحیه گل خوردیم؟
آقای دایی که اعلام کرده است: " معتقدم تيم ملی ايران امروز بسيار خوب بازی كرد و من به بازيكنان تيم ملی افتخار می‌كنم." آیا به این فکر کرده است که عربستان در نیمه یک گل سالم زد که با اشتباه داور پذیرفته نشد؟
آیا به این فکر کرده است که روی اشتباه مسلم سید جلال حسینی، که دایی از او شخصاً تعریف کرده است، رحمتی مرتکب یک خطای پنالتی شد، که کمترین جریمه‌اش اخراج دروازه‌بان ما می‌بایست بود؟ اما باز هم اشتباه داور در عدم اعلام پنالتی از بروز یک فاجعه جلوگیری کرد.
آقای دایی باز هم گفته است که: " متأسفانه اين طبيعت فوتبال ماست و ما پس از گل نبايد عقب می‌آمديم اين وظيفه بازيكنان بزرگتر تيم بود كه بايد شرايط هجومی تيم را حفظ می‌كردند اما، متأسفانه اين اتفاق نيفتاد."
نه آقای دایی شما هم مثل اکثر هموطنانمان، هر بردی را از آن خود می‌دانی و هر باخت را به گردن دیگران می‌اندازی. اگر شما فهمیدی که تیمت عقب کشیده، پس چرا با یک تعویض به جا و آوردن بازیکنی که در پی اثبات خود در تیم است، سعی نکردی روند تیمی‌ات را عوض کنی؟ (دو تعویض ما یکی قبل از گل تیم خودمان بود و دیگری بعد از گل تساوی عربستان.)
در نهایت این که آقای دایی فرمودند: "سوال من اين است كه مگر يك تيم چند بازی می‌تواند پيروز شود و برد و باخت در فوتبال هر كشوری وجود دارد."
آقای دایی صرفاً برای یادآوریتان عرض می‌کنم که در پنج بازی مقدماتی جام جهانی ما یک برد داشته‌ایم، سه تساوی و یک باخت! من متوجه منظورتان در مورد " مگر يك تيم چند بازی می‌تواند پيروز شود" نمی‌شوم!
نکات جنبی بازی
اول؛ تماشاگران

بر خلاف ادعای واهی اکثر رسانه‌ها، یکی از بدترین تماشگران دنیا هستیم. من بیش از 100 بار به استادیوم رفته‌ام. و هر بار سوای مسائل اخلاقی که کلاً در ورزشگاه‌های ما محلی از اعراب ندارد، موضوع تشویق‌ها خیلی خنده‌دار است. هرگاه تیم مورد حمایت تماشاگران مقابل تیم حریف عقب می‌افتد، سکوت احمقانه‌ای ورزشگاه را فرا می‌گیرد. همه سیگار می‌کشند و فحش می‌دهند. در همین بازی با عربستان، در دقایق پایانی نیمه اول، فریاد "علی کریمی علی کریمی" مردم همه جا را گرفته بود. شما که سرمربی تیمتان را می‌شناسید! اعصابش تعطیل است! درست قبل از پایان نیمه اول که دایی باید حواسش را جمع کند تا چهار کلمه با بازیکنانش حرف بزند، این تشویق احمقانه علی کریمی روحیه او را به شدت متزلزل می‌کند. باور کنید و بپذیرید که "علی کریمی" خودش دلش نمی‌خواهد که در تیم باشد!
در نیمه دوم بعد از گل ایران، که روی حرکت و فضا سازی عالی محمدرضا خلعتبری به دست آمد، تماشاگران شروع می‌کنند به تشویق دایی! همان علی دایی‌ای که تا چند وقت پیش، مادرش را در ورزشگاه‌ها به فحش می‌کشیدند! دقیقاً در میان تشویق‌هاست که عربستان گل مساوی را می‌زند و ورزشگاه خفه می‌شود! ای بابا الان موقع تشویق است! پس روحیه تیم چی می‌شه؟
اما این پایان کار نیست! تنها یک دقیقه پس از گل دوم عربستان، تصویربردار نمایی بازتری از ورزشگاه را نشان می‌دهد. بدون اغراق 70 درصد تماشاگران رفته‌اند! مابقی تماشاگران هم یا به دایی فحش می‌دهند و یا عربستان را تشویق می‌کنند!
دوم؛ علی دایی
با احترام به علی پروین، احمدرضا عابدزاده و خیلی‌های دیگر، علی دایی پرافتخارترین فوتبالیست ایران است. اما همانطور که قبلاً هم نوشته بودم، دایی را خیلی زودتر از زمان مناسبش سرمربی تیم ملی کردند. الان هم خیلی زودتر از زمان لازمش از کار برکنارش کردند. در واقع جناب کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال، بهترین گزینه برای سرمربیگری آینده تیم ملی ایران را سوزاند! اگر دایی چند سال بعد و با کسب تجربه بیشتر – به خصوص تجربه در برخورد با رسانه‌ها – به تیم ملی می‌آمد، خیلی بهتر بود. حالا هم گزینه مناسبی برای جایگزینی او نداریم. افشین قطبی و محمد مایلی کهن دو گزینه ابتدایی مد نظر فدراسیون هستند. من شخصاً به شایستگی‌های قطبی برای سرمربیگری تیم ایران شک دارم، چرا معتقدم پارسال هم استلی تیم پرسپولیس را جمع کرد. مایلی کهن هم که بارها امتحانش را پس داده است!
شاید بهترین راه کار، گذاردن شخصی متین و با اخلاق در کنار دایی بود. کسی مانند دکتر زادمهر که عامل نجات دایی و سایپا از بحران خود ساخته دایی در لیگ دو سال قبل بود. و پس از حضور او و کنترل برخوردهای دایی سایپا توانست قهرمان لیگ برتر شود.
سوم؛ احمدی نژاد
نمی‌خواهم وارد بحث سیاسی شوم. اما خنده‌دارترین موضوع تلاش برای ربط دادن باخت ایران به حضور احمدی‌نژاد در ورزشگاه است. من خودم شخصاً شاهد صحنه ورود احمدی‌نژاد به ورزشگاه بودم. تماشاگران چنان ابراز احساسات کردند که واقعاً جای تعجب داشت. موج مکزیکی‌ای که همزمان با حضور احمدی‌نژاد در ورزشگاه راه افتاد، باعث شد تا گزارشگر استرالیایی شبکه Fox Sport نسبت به حضور احمدی‌نژاد واکنش نشون بده.
تحلیل جدول رده‌بندی و بازی‌های آینده
از آنجایی که همیشه ما با از دست دادن فرصت‌ها دنبال آخرین سهمیه جام جهانی هستیم، این بار هم در حالی که تاکنون 9 امتیاز از 15 امتیاز ممکن را از دست داده‌ایم، باید تمام 9 امتیاز بازی‌های آینده از آن خود کنیم وگر نه کارمان به اما و اگر خواهد کشید.
در حال حاضر، کره شمالی، کره جنوبی، عربستان، ایران و امارات به ترتیب با 10، 8، 7، 6 و 1 امتیاز اول تا پنجم هستند که در این بین، کره جنوبی با 4 بازی، یک بازی از بقیه کمتر انجام داده است.
همانطور که بالا نیز اشاره کردم، اگر ایران موفق شود هر سه بازی آینده خود را با پیروزی پشت سر بگذارد، قطعاً به جام جهانی صعود خواهد کرد. اما با در نظر گرفتن این که بازی مقابل کره شمالی و کره جنوبی در زمین حریفان برگزار خواهد شد، نمی‌توان به سادگی از پیروزی در این دو دیدار سخن به میان آورد.
شرایط جدول در گروه دوم منطقه آسیا به گونه‌ایست که احتمالاً تا روز پایانی تکلیف سه تیم ایران، عربستان و کره شمالی مشخص نخواهد شد. اما به نظر من، کسب 7 امتیاز از سه بازی باقی مانده نیز می‌تواند ما را به عنوان تیم سوم گروه همچنان امیدوار به صعود به جام جهانی نگه دارد.
به این ترتیب و با توجه به دیدار بسیار سخت روز آخرمان مقابل کره جنوبی، پیروزی در دیدار خارج از خانه مقابل کره شمالی و دیدار خانگی مقابل امارات، حکم مرگ و زندگی را در زنده نگاه داشتن امیدهایمان بازی می‌کند.
با در نظر گرفتن حالت‌های متفاوت، چیزی که مشخص است، رقابت بسیار کره شمالی، عربستان و ایران در دیدارهای آینده خواهد بود. به نحوی که اگر ایران به جای 9 امتیاز بتواند تنها 7 امتیاز از سه دیدار آینده‌اش کسب کند، انگاه با یک امتیاز جابجایی بین عربستان و کره شمالی رتبه ایران بین دوم تا چهارم متغیر خواهد بود.