شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۹۲

ایران و جام جهانی - بخش اول: رؤیای خام صعود؟ یا ارتقای سطح فوتبالی که بوی گند ماندگی گرفته است؟

بالاخره روز موعود فوتبال فرا رسید و سی و دو تیمِ از غربال گذشته‌ی دنیا، حریفان خود را شناختند. در این میان ایران هم حریفان خود را شناخت و در حالی که اکثر مردم ایران در مورد تقابل مسی با مردان ملی‌پوش ایران جوک می‌سازند، من معتقدم ایران به همراه ژاپن قرعه‌ای به مراتب بهتر از دو نماینده‌ی دیگر آسیا (کره‌‌ی‌جنوبی و استرالیا) به دست آورده است. اما این قرعه مناسب لزوماً به معنای بخت صعود برای تیم فرتوت و دنیا ندیده‌ی ما از دور مقدماتی نیست. باید واقع بین باشیم که گرچه در رده‌بندی فیفا ایران بالاتر از تمام تیم‌های آسیایی و در رتبه‌ی چهل و پنجم ایستاده، اما واقعیت این است که سطح فوتبال ما دست کم از نظر تجربه‌ی حضور در جام جهانی، پائین‌تر از ژاپن و کره‌ی‌جنوبی است.
همانطور که از روز اول حرکت به سوی جام جهانی (فروردین 1390) نوشته بودم، من به این تیم امیدوارم. اما واقعیت این است که با این هرج و مرج موجود در ورزش ایران، حتی رسیدن به جام جهانی هم برای ایران یک موفقیت بزرگ به حساب ‌می‌آید. صعود از گروه F جام جهانی برای ما بیشتر به معجزه شبیه است تا هدف. اما اگر هدفمان را به این معجزه گره بزنیم، آنگاه حتی اگر صعود هم نکنیم، حذف شده‌ای سربلند خواهیم بود. اینکه پیش از قرعه‌کشی همه تیم‌ها ترجیح می‌دادند با ایران هم گروه شوند، حاوی نکات تلخ و شیرینی‌ست. تلخی‌اش این است که ما در حد سایر تیم‌ها نیستیم. اما شیرینی‌اش در این است که انتظاری از تیم ایران وجود ندارد و ما می‌توانیم با ارائه‌ی بازی‌های زیبا یکی از شگفتی‌سازان جام جهانی بیستم باشیم.
حضور در این گروه نه به عنوان مسیری برای صعود، بلکه باید به عنوان میدانی برای بالا بردن سطح فوتبالمان تلقی شود. این جام جهانی نه اولین دوره‌ی آنست و نه آخرین. با کمی دور اندیشی، می‌توان زمینه را برای ارتقای فوتبالمان مهیا ساخت. ارائه بازی‌های خوب همراه با میدان دادن به جوانان، می‌تواند سرمایه‌گذاریی باشد برای تراوات فوتبالی که سال‌هاست بوی ماندگی می‌دهد.
در حال حاضر میانگین سنی ترکیب اصلی تیم ملی به گواه هشت دیدار رسمی‌ای که تیم ملی در طول سال 2013 برگزار کرده است، بین 28 سال تا 31 سال می‌باشد. جالب اینجاست که میانگین سنی بازیکنانی که در شانزده مسابقه‌ی مقدماتی جام جهانی 2014 برای ایران بازی کرده‌اند نیز، در دیدارهای مختلف، بین 28 تا 31 سال بوده است. نکته‌ی جالب‌تر اینجاست این دیدارها در فاصله‌ی 2.5 سال برگزار شده است و میانگین سنی تیم ایران نیز در این 2.5 سال به اندازه‌ی سه سال بالا رفته است. حالا ما با بازیکنانی به میدان می‌رویم که میانگین سنی‌شان 31 سال است و این میانگین سنی برای بازی‌های جام جهانی، سن مطلوبی به حساب نمی‌آید. به ویژه اگر به این مسأله دقت کنیم که پس از دیدار اول مقابل نیجریه، و برای برگزاری بازی دوم مقابل آرژانتین، تیم ایران باید مسافرت 1000 کیلومتریی بین کوریتیبا و بلو هوریزنته داشته باشد. چهار روز پس از این و برای بازی آخر دور مقدماتی در سالوادور مقابل بوسنی، مسافرتی دیگر در انتظار تیم ملی است. مسافرتی 1300 کیلومتری. این مسافرت‌ها در کنار تغییر آب و هوا بین این سه شهر، به همراه سطح بالای بازی‌ها، شرایط را برای تیم مسن ایران بیش از پیش سخت می‌کند. از آب و هوا نوشتم، بد نیست به این نکته اشاره کنم که تفاوت میانگین دمای هوا در ماه جون بین کوریتیبا (12 درجه) و سالوادور (24 درجه) است که می‌تواند در عملکرد تیم ما تأثیر منفی داشته باشد.

به هر حال سوال اصلی از نظر من این است که برای چه به جام جهانی می‌رویم؟ برای رؤیای خام صعود؟ یا ارتقای سطح فوتبالی که بوی گند ماندگی گرفته است؟
 

هیچ نظری موجود نیست: