جمعه، آذر ۱۷، ۱۳۸۵

یا ابوالفضل


پهلوون بازم گل کاشتی. با این که از اول می دونستم به راحتی قهرمان فوق سنگین وزن وزنه برداری بازی های آسیایی دوحه می شی و با این که صبح فردای مسابقه از طریق اینترنت از قهرمانیت مطمئن شدم، با این حال وقتی که عصر یکی از دو تا خبر مهم ورزشی در استرالیا مربوط به تو بود چنان باعث خوشحالی و احساس سربلندی من شده بود که ناخود آگاه شروع کردم برات دست زدن. حسین رضازاده عزیز وقتی وزنه رو بالای سرت برده بودی و با لبخند سرت رو برای هموطنانت تکون می دادی نمی دونی گزارشگر استرالیایی چطوری فریاد می زد

Unbelievable! Unbelievable! It was too easy for the Iranian Hercules!

پهلوون خدا قوت

سه‌شنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۵

!احمد بلند شو

این دفعه می رم سراغ فوتبال ملی که این روزا شده سوراخ دعای تیم های بی نام و نشون آسیا. بعد از گل خوردن از مالدیو و عقب افتادن و در نهایت بردن با پنالتی مقابل هنگ کنگ حالا باید دعا کنیم که در بازی آینده مقابل هند بازنده نباشیم! به علاوه اظهار نظر های خنده دار بازیکنان تیم ملی هم نکته قابل توجهی باید باشه. به عنوان مثال دروازه بان تیم ایران - حسن رودباریان - بعد از این که مقابل مالدیو گل خورد گفت: چون دیرتر از بقیه رسیده بودم آماده نبودم و بعدش هم ابراز اطمینان کرد که دیگه در این دوره از مسابقات گل نمی خورم. اما فقط 8 دقیقه بعد از شروع بازی دوم مقابل هنگ کنگ گل خورد تا دوباره در پایان بازی بهانه تراشی کنه و بگه که ما هنوز گرم نشده بودیم که اونا گل زدن! آدم یاد فوتبال زنگ تفریح مدارس می افته! چشم حسن آقا از این به بعد گل های قبل از دقیقه 15 رو به حساب نمیارن تا تو گرم بشی! خوبه؟

یکشنبه، آذر ۱۲، ۱۳۸۵

هفته یازدهم لیگ برتر

این ماجرای اوت دستی های علیزاده هم شده چماق مربی هایی که به این روش از استقلال گل می خورن ها! خوب بابا می تونه می کنه! چند سال پیش به شاغلام گیر داده بودند که تیم تو با تاکتیک اوت دستی گل می زنه! شاغلام هم که خوراکش حرص خوردنه! می اومد دست به سینه جلوی دوربین می ایستاد و می گفت: می گین چی کار کنم؟ اجازه ندم اوت بندازه؟ پارسال هم این اوت دستی ها شده بود پیراهن عثمان برای اونایی که می خواستن پروین رو بکوبن. انگ علی اصغری بازی کردن پرسپولیس زمان پروین کم بود، این تاکتیک اوت دستی هم شده بود قوز بالا قوز! امسال هم این عبدالصمد خجالتی گیرش افتاده! آقاجون نوش جونتون استفاده کنین! هر بازیکنی یه کاری بلده دیگه این علیزاده بنده خدا هم بلده اوت بندازه! به کسی چه مربوطه! آخر فصل هم که نمیان گل هایی رو که از روش اوت دستی زده شده بشمرن و از امتیاز تیم کم کنن! ... بماند ... پیش بینی های مقطعی دفعه قبل ، که همشون درست از آب در اومد: فجر و ذوب دارن میان بالای جدول، جلالی از کار برکنار شد، پیکان و برق هر دو در جدول افت داشتن؛ مخصوصاً پیکان. در نهایت هم استقلال در یک بازی نفس گیر در تهران با گل دقیقه نود میثم بائو سپاهان رو برد تا کماکان زیر گلوی سایپا رو نشونه گرفته باشه. از سریال مساوی های پرسپولیس هم چیزی نگم جز اینکه 6 امتیاز اختلاف با صدر جدول در یازده بازی از نظر ریاضی قابل جبرانه اما در واقعیت خیلی کار دشواریه. آخرین نکته هم راجع به مس کرمانه که مثل قالی کرمان هر چی کهنه تر می شه با ارزش تر هم می شه. واقعاً دست نادر خان دست نشان درد نکنه

دوشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۵

دکتر جان عبادت قبول

به نظر شما جرم افرادی مثل دکتر محمد دادکان چه مجازاتی باید داشته باشه؟دکتر جان وقتی یاد مصاحبه های دوران قبل از چسبیدنت به میز ریاست می افتم که حرف های درست اما تندی در انتقاد از فدراسیون وقت می زدی توی دلم آرزو می کردم کاش یه گوشه کار رو بدن به تو. بعدا که بر حسب اتفاق (!) کل کار رو هلپی (!) دادن بهت نمی دونستم چه افکار سود جویانه ای داری! در دوران ریاستت مثل اکثر روسای ایرانی کوچکترین بردها رو منصوب به خودت می کردی و در باخت ها عوامل دیگه رو مقصر می دونستی. در جریان جام جهانی به طرز حیرت آوری و با همکاری یار هم مسلکت اکبر غمخوار - که از خبره ترین لمپن های دوران اخیره - چنان پول مردم بی گناه رو هپلی هپو کردی که هنوز بعد از 6 ماه صدای باد گلوهای تو از اون لقمه چرب و نرم همه جا شنیده می شه! در نهایت هم وقتی توسط همون سازمانی که تو رو استخدام و انتصاب کرده بود برکنار شدی در کمال گستاخی عنوان خرمگس معرکه رو به خودت اختصاص دادی و چسبیدی به میز ریاست. دکتر جان! تو هم مثل خیلی های دیگه با اون ریش نامرتبت به دنبال اثبات متدین بودن خودت هستی. اما آیا تاکنون به این فکر کردی که چقدر نفرین پشت سرت از دل مردم براومده؟ تا حالا به این فکر کردی که عبادت به جز خدمت خلق نیست؟ (رجوع شود به هپلی هپو) تا حالا به این فکر کردی که به خاطر منافع خودت (...) به سر تا پای ایران و ایرانی؟ افرادی مثل تو به مراتب بی دین تر و پست تر از افرادی هستند که الان در ایران تحت محاکمه هستند! اگر زهرا امیر ابراهیمی و فیلم چندش آورش باعث جریحه دار شدن دل تو و امثال تو شده خیانت تو به ایران عزیز بسیار بسیار تهوع آورتر از اون مورد بوده و سبب باخت احمقانه سیاسی - اجتماعی ما ایرانی ها در قبال خارجی ها شده. دکتر جان عبادت قبول!؟
---------
پاورقی1: هدفم از این شکایت نامه تایید سیستم دولتی ورزش ایران نیست. بلکه معتقدم دادکان ریاست طلب که با همین سیستم گزینش شد و به نون و نوا رسید چرا وقتی با همین سیستم برکنار شد یاد قوانین فیفا افتاد؟
پاورقی2: سایت بازتاب یک نظرسنجی گزینشی - فرمایشی در رابطه با محرومیت فوتبال ایران راه اندخته بود که هیچ کدوم از سه پیغام من رو که عاری از هرگونه تند روی - برعکس این شکایت نامه - بود منتشر نکرد تا بوی گند فرمایشی بودن نظر سنجی به سمت سازمان تربیت بدنی ازش بلند بشه

جمعه، آذر ۰۳، ۱۳۸۵

هفته دهم لیگ برتر ایران


ابومسلم یک – مس یک
ابومسلم بنا بر ویژگی بومیه بازیکنانش همیشه جزء تیم های مطرح شهرستانی در لیگ بوده. به علاوه جو ورزشگاه خانگی ابومسلم هم یک دلیل دیگه برای قدرت مشهدی هاست و به همین دلیل مس در این شهر کار بزرگی انجام داد. نکته جالب این بازی اعتراض خداداد عزیزی به هتاکی تماشاگران و وقت کشی بازیکنان مس بود. قطعاً خداداد با مروری بر خاطراتش یاد ضرب المثل همیشه شعبون یه دفعه رمضون خواهد افتاد
×××
استقلال اهواز دو – سایپا صفر
سایپا که امسال کلاً روزگار خوشی تا الان داشته – به خصوص بعد از روی کار آمدن علی دایی – مقابل شاگردان فیروز کریمی ناچار به پذیرش اولین باخت در لیگ امسال شد. به نظر شما دایی روند صعود و افول دوران بازیگری خودش رو در مربیگری هم تکرار می کنه؟ استقلال اهواز هم که شاید ثروتمند ترین تیم ایرانه فعلاً تو پر قو به سر می بره ولی بعید می دونم مدیر عامل و سرمربی پر حاشیه این تیم اجازه تداوم حضور در کورس قهرمانی رو در ادامه لیگ بدن
×××
برق شیراز یک – استقلال تهران دو
یه زمانی تیم های دکتر ذوالفقارنسب به گل نخوردن معروف بودن اما حالا بعد از 10 بازی برق با 14 گل خورده بعد از پیکان و راه آهن بدترین خط دفاع رو در لیگ داره! راجع به استقلال هم اینکه
مثل قبل معتقدم مدیران تیم به خاطر از دست دادن قلعه نوعی و عنایتی پشیمون هستند اما فارغ از این مسأله انصافاً نتایج استقلال در خور نام تیمش بوده
×××
پرسپولیس دو – فجر دو
غلامحسین پیروانی گل سر سبد لیگ برتر ایرانه! هیچ مربی ای حاضر نیست با شرایطی که تیم فجر داره سرمربی این تیم بشه. اما این مرد دوست داشتنی دل شیر داره. خیلی از کسانی که الان در فوتبال احساس بزرگی می کنن، زیر بال این مربی با صفا پرورش یافتن. راجع به پرسپولیس هم هنوز سر
حرف ابتدای فصلم هستم که پتانسیل قهرمانی در این تیم هست اگر مشکلات مالی بذاره
×××
پیکان دو – ذوب آهن یک
پیکان این فصل از اون تیم های شناور در میانه جدوله! هر چند که برد شیرین پیکان مقابل ذوبی ها باعث صعود 5 پله ای اونا در جدول شد اما فکر بیشترین سقوط در جدول هم طی هفته های آتی مربوط به پیکان باشه. راجع به ذوب آهن هم به نظرم کار کربکندی و ذوب آهن همین روزها به جدایی می کشه. ذوب آهن توان رقابت برای قهرمانی رو داره نه جدال برای بقا
×××
سپاهان یک – پاس صفر
شاید الان که این مطلب رو می نویسم دیگه مجید جلالی سرمربی پاس نباشه! جلالی باید از شکست های اخیرش در تیم های مختلف درس خوبی گرفته باشه و قید سرمربیگری رو برای همیشه بزنه. آقا مجید می تونه مشاور و آنالیزور قابلی حتی برای تیم ملی باشه. سپاهان هم که مثل هر سال خوب بازی می کنه و خوب هم نتیجه می گیره. اگر قهرمانی آخر فصل به سپاهان نرسه، عنوان بهترین تیم شهرستانی احتمالاً باز هم مال اصفهانی ها خواهد بود
×××
ملوان دو – صبا سه
شوک مدیریتی صبایی ها خوب جواب داد و تیمی که به زور گل می زد این دفعه بازی 2–0 باخته رو با برد 2–3 عوض کرد تا به آینده امیدوارتر بشه. از ملوان هم که شخصاً علاقه دارم بهش چیزی نمی تونم بگم جز این که کاشکی نصف امکانات تیم هایی مثل پیکان در اختیار انزلی چی ها بود
×××
راه آهن – فولاد ( برگزار نشد)؛
نبرد ته جدولی ها انجام نشد تا فاصله شون هر چند مجازی با تیم های دیگه بیشتر بشه. فولادی های جوان اگر امسال در لیگ دوام بیارن سال بعد حرف های بیشتری برای گفتن خواهند داشت البته اگه حاجی مایلی بذاره! راه آهن هم که کم سر و صداترین تیم لیگ امساله سکان ته جدول رو گرفته و خیال فرار از سقوط رو در سر نداره! از همین الان برای راه آهنی ها آرزوی موفقیت دارم برای مسابقات پلی آف پیش از فصل بعد
×××
لیگ تیکه و پاره امسال دوباره بعد از چند هفته تأخیر پیگیری خواهد شد و پیش بینی من از سه هفته بعد صعود ذوب آهن و فجر و سقوط پیکان و برق در جدول رده بندیه. ضمن این که دو بازی آینده استقلال تهران مقابل سپاهان در تهران و استقلال اهواز در اهواز برای آبی پوشان پایتخت خیلی پر دردسر خواهد بود

جمعه، آبان ۲۶، ۱۳۸۵

نقد بعد از بازی ایران - کره

با پیام ها شروع می کنم و از آرش عزیز به خاطر اولین پیام در این بلاگ ممنونم. راجع به پیام بعدی هم این که: دوستان آبی به من می گن قرمز و دوستان قرمز به من می گن آبی! شاید تا همین جا برای "ام اس" عزیز که اون پیام رو گذاشته بس باشه اما من ادامه می دم که شدیدا علاقمند علی پروین و نسل قدیم پرسپولیس هستم. در حال حاضر هم سنگینی کفه ترازوی علاقه ام به سمت پرسپولیسه اما با تمام این اوصاف ام اس جان تو می تونی باز هم به من بگی استقلالی. طرفدار بودن برای من عیب نیست افتخاره
ــــــــــــ
حالا مطلب جدید: " در حالی که به کمک مربی ایرانی - آمریکایی کره ویزا نداده بودند تیم کره جنوبی مقابل ایران له شد." این خبری بود که دیروز اینجا از تلویزیون و بعد هم دو گل عنایتی و بادامکی نشون داده شد. واقعا بچه های تیم ملی گل کاشتن. هر چند که متاسفانه بازی رو ندیدم اما وقتی خبر و تحلیل های گوناگون روزنامه های ایرانی رو می خوندم متوجه برتری نسبی ایران بر روند کلی بازی شدم. ولی می خوام بر خلاف یکی از سنت های متداول و البته غلط ایرانی به جای تعریف های بیش از حد به نقایص اشاره کنم. بی ملاحظه بگم که هیچوقت از محمود فکری و سبک فوتبالش خوشم نیومده. هر چند که تعصب ستودنی ای داره اما سبک بازیش و نحوه خطاهای عمدی و سهویش برام خوشایند نیست و علی رغم نظر دوستان استقلالیم از خداحافظی محمود فکری از تیم ملی خیلی خیلی خوشحالم! اما در عین حال نگرانم که تیم ایران در خط دفاع و به خصوص دفاع میانی چه مهره هایی داره؟ رحمان رضایی در سطح آسیا یه مهره قابل اتکا برای ماست ولی آیا در جام جهانی بعدی هم هنوز سر حال خواهد بود؟ جدا از رحمان که معتقدم بهترین دفاع کنونی ماست نصرتی صادقی و قربانی هم هستند. نصرتی که از اون دسته بازیکناست که ممکنه ده بازی پی در پی ستاره خط دفاع باشه یا دقیقا برعکس سوراخ دعای تیم مقابل! صادقی و قربانی هم که فعلا سرمست از لطف امیر قلعه نوعی هستند و امیدوار به بازیهای متعدد در تیم ملی اما آیا واقعا این دو نفر در حال حاضر شایسته پوشیدن پیراهن تیم ملی هستند؟به نظرم برانکو با تمام نقایصش این حسن رو داشت که به رنگ ها ارادت نداشته باشه. اما قلعه نوعی - درست مثل پروین - بدون تعصب یعنی هیچ! شاید به همین دلیل حسین کعبی که بهترین بازیکن ایران در جام جهانی بود ناگهان از فهرست نفرات اصلی کنار گذاشته شد تا نفرات آبی پوش اجازه جولان دادن در عرصه ملی رو داشته باشند. جدا از این مساله متاسفانه نگرش مسوولان ورزش کشور ما به شدت تحت تاثیر نتایج مقطعیه والا می شد با همین قلعه نوعی و از همین الان استارت ساختن اسکلت تیم ملی ایران رو برای جام جهانی بعدی زد تا نتایج جام قبلی تکرار نشه. ای کاش قلعه نوعی به جای دعوت از بازیکنان نتیجه ساز کنونی بازیکنان نتیجه ساز چهار سال دیگه رو مد نظر قرار می داد و قید بازیکنانی چون رحمان رضایی و رضا عنایتی رو می زد. قبلا هم نوشته بودم که عنایتی بازیکن فوق العاده ای در سطح باشگاهیه که در تیم ملی کم فروغه. علاوه بر این با نگاهی به سن و سال رضا و تصور جام جهانی بعدی خیال همه مدافعان حریفان تیم ملی در جام بعدی راحت می شه! حتی راحت تر از جام جهانی آلمان

چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۵

ایران - کره

استارت اینجا رو با بازی ایران و کره می زنم. در وهله اول دلم می خواست امروز ایران باشم و طبق معمول بازی های ایران رو از نزدیک ببینم. اما حیف که نیستم... بعد هم این که برای تیم ملی ایران آرزوی موفقیت دارم. اما راجع به فوتبال ملی خیلی حرف دارم. از زمانی که من یادم میاد ایران در خط حمله نفرات مطرحی داشته چون اصولاً ذات فوتبال ایرانی تهاجمیه. اولین ترکیبی که از خط حمله ایران یادمه بازی های آسیایی 1988 سئول بود متشکل از حمید علی دوستی، عبدالعلی چنگیز و ناصر محمدخانی (با ذخیره هایی چون فرشاد پیوس، غلامرضا فتح آبادی و کریم باوی). اون سال در دور مقدماتی ژاپن رو با دو گل چنگیز و محمدخانی شکست دادیم. تو بازی آخر دور مقدماتی برابر بنگلادش هم، مرحوم پرویز دهداری فرشاد پیوس و غلامرضا فتح آبادی رو در خط حمله ایران آزمایش کرد که پیوس اولین گل ملی خودش رو در اون بازی زد و فتح آبادی با دو گل خودش زمینه ساز برد چهار بر صفر ایران شد (گل چهارم رو هم مرحوم سیروس قایقران زد). متأسفانه در اون سال و در روزی که احمد سجادی درون دروازه ایران کم فروغ ظاهر شد کره جنوبی ما رو در ضزبات پنالتی شش بر پنج شکست داد. بعد کم کم سلطه پیوس بر خط حمله ایران شکل گرفت تا اینکه علی دایی (که زیر دست ناصر حجازی تعلیم دیده بود) توسط علی پروین برای بازی های جام اکو به تیم ملی دعوت شد. خداداد عزیزی هم بعد از چند سال در تیم ملی حضور پیدا کرد تا بهترین زوج خط حمله ایران شکل بگیره. در همون دوران و با هدایت محمد مایلی کهن، به کره 6 تا زدیم و به عربستان 3 تا! بعد علی دایی بیش از 12 سال به سلطه خودش بر خط حمله ایران ادامه داد تا این که بعد از نمایش ناخوشایندش در جام جهانی آلمان و با کنار رفتن برانکو به طور خودکار از تیم ملی جدا شد. تمام این مقدمه ها رو گفتم تا برسم به این سوال که حالا بعد از علی دایی چه کسانی می توانند و باید پرچم دار خط حمله ایران باشند؟ گزینه اول کسی نیست جز وحید هاشمیان. با تمام احترامی که برای هاشمیان قائلم، معتقدم وحید بازیکن یکسانی نیست و حتی در روزهای خوبش هم شاید بیش از چند بار در مرکز بازی قرار نگیره. رضا عنایتی گزینه بعدیه. رضا هم که همیشه گلزن قهاری در بازی های باشگاهی بوده، در تیم ملی درست مثل فرهاد مجیدی بدون اعتماد به نفس بازی می کنه و فرسنگ ها با عنایتی بازی های باشگاهی فاصله داره. گزینه های بعدی هم کسانی مثل سیاوش اکبرپور، آرش برهانی یا رسول خطیبی هستند که دوتای آخری بارها عدم کارایی خودشون رو در مسابقات ملی ثابت کردن. سیاوش اکبرپور هم که فعلاً بیشتر درگیر حاشیه هاست تا بازی! نتیجه این حرفام اینه که بعد از حداقل 20 سال قدرت در خط حمله حالا تیم ملی با چالش بزرگی روبرو شده و نفرات جایگزین هم تا حالا بازدهی خوبی نداشتن. این چالش درست مثل مشکل دروازه بانی ماست که بعد از کناره گیری احمدرضا عابدزاده از فوتبال هرگز کسی نتونسته سنگربان قابل اطمینانی برای دروازه فوتبال ملی ایران باشه. با تمام این اوصاف و با وجود این که بازی ایران با کره در روز وسط هفته برگزار می شه، امیدوارم و صد البته خوشبینم که با حضور و پشنیبانی حامیان فوتبال ایران و با درایت امیر قلع نوعی و رشادت ملی پوشان ایرانی، کره ای ها رو با دست خالی به کشورشون برگردونیم