پنجشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۵

المپیک 2016، فرصتی که سوخت یا برداشت آنچه که کاشته شده بود؟

رژه‌ی کاروان ناقص ایران در افتتاحیه المپیک 2016 در ریودوژانیرو

در حالی که به روزهای پایانی المپیک 2016 ریودوژانیرو نزدیک می‌شویم، انتقاد از عملکرد ورزشکاران ایران در این دوره از مسابقات رو به افزایش است. به همین دلیل و با توجه به پیگیری شخصی‌ام درباره ورزشکاران ایران و استرالیا در این دوره از مسابقات المپیک، به نکات و جمع‌بندی‌هایی درباره‌ی عملکرد این دو کشور و مقایسه آنها با هم (به خصوص با توجه به بودجه اختصاص یافته به آن‌ها) پرداختم.
اولین نکته این است که رسیدن به المپیک خودش یک افتخار است. همین که ورزشکاری توانسته مراحل انتخابی را با موفقیت پشت سر بگذارد و برای المپیک انتخاب شود، مایه‌ی افتخار خود و کشورش است. بیایید کمی در این باره فکر کنیم. جملاتی نظیر اینکه "ما فقط در ورزش‌های انفرادی خوب هستیم"، "تمام مدال‌هایمان در رشته‌های زورمندانه (مؤدبانه‌ی ...) است." و یا عنوان "بی غیرت" بودن برای ورزشکاری که بدون مربی‌اش (همسرش) به المپیک رسیده؛ همگی نشان از فقر دانش و ضعف فرهنگی ما دارد. این قضیه تنها در بُعد ورزشی نیست و تقریباً در تمام ابعاد جامعه، شاهد طعنه‌هایی از این دست و تخریب شخصیت مشاهیر کشورمان هستیم. با این تفاوت که تازگی‌ها و در پی همه‌گیر شدن این نوع اظهار نظرهای زشت، قبح این کار هم از بین رفته و گزارشگران و گویندگان صدا و سیما به راحتی از واژگانی خفیف و کوچه-بازاری برای نام بردن از مشاهیر ایران (ورزشی و غیره) استفاده می‌کنند. این را نوشتم چون می‌بینم که مردم و رسانه‌های عمومی در استرالیا چگونه با افتخار و احترام از ورزشکاران کشورشان یاد می‌کنند و فارغ از نتیجه‌ی عملکرد آنان در المپیک، به تک تک ورزشکاران استرالیایی عشق می‌ورزند.
اما امسال کاروان ایران با 63 ورزشکار (54 نفر مرد، 86%؛ 9 نفر زن 14%) که موفق شده بودند در غالب یک تیم و یا بطور انفرادی جواز حضور در المپیک را کسب کنند، به مسابقات اعزام شد. دو نکته در همین جمله نهفته است. اول اینکه اندازه‌ی کاروان ایران با این تعداد ورزشکار، پس از المپیک 1976 مونترال کانادا (86 نفر) و برابر با تعداد ورزشکاران اعزامی به المپیک 1964 توکیو، بزرگ‌ترین کاروان ورزشی ایران در المپیک محسوب می‌شود. دوم اینکه کاروان اعزامی ایران متأسفانه و احتمالاً برای کاهش هزینه تکه تکه به مسابقات اعزام شد و در این شرایط طبیعی است ورزشکاری که با سال‌ها تلاش به المپیک رسیده، در صورت حضور نیافتن در مراسم افتتاحیه المپیک که از پر بیننده‌ترین مراسم جهان به شمار می‌آید، روحیه‌اش صدمه ببیند. طبیعتاً وقتی ورزشکاران به این صورت به مسابقات اعزام شوند، خانواده‌ی آنان هم در کنارشان نباشند و در بعضی موارد حتی مربیان یا سرپرستان نیز اعزام نشوند (تا افراد دیگری که هیچ سمتی نداشتند جایگزین آنان شوند)، از همان ابتدا چند گام از سایر رقبای خود عقب هستند. در مقابل استرالیا با 422 ورزشکار (208 نفر مرد، 49%؛ 214 نفر زن 51%) و در غالب یک تیم همراه با مربیان، مسؤولان و خانواده‌ی ورزشکاران راهی المپیک شدند.
حذف ناباورانه‌ی بهداد سلیمی، وزنه‌بردار فوق سنگین وزن ایران، در المپیک 2016 ریو
وقتی بحث عملکرد ورزشکاران مطرح می‌شود، عادلانه نیست که فقط بیلان کاری وی در زمان مسابقه در صحنه‌ی المپیک دیده شود. یک ورزشکار سال‌ها تلاش می‌کند که به این جایگاه برسد، اما نحوه آماده‌سازی، حمایت مالی و روحی کمیته‌ی المپیک همگی در نتیجه‌ی نهایی تأثیر بسزایی دارد. هزینه‌ای که صرف آماده‌سازی ورزشکاران می‌شود بسیار با اهمیت است. جمع کل بودجه المپیک ایران برای فدراسیون‌های مختلف 58 میلیارد و هشتصد و نود میلیون تومان بوده است که حدوداً می‌شود، میانگین 934 میلیون تومان برای هر ورزشکار (معادل حدوداً 374 هزار دلار استرالیا برای هر نفر).
برای استرالیا جمع کل بودجه المپیک تابستانی بالغ بر 340 میلیون دلار است که می‌شود میانگین حدوداً 805 هزار دلار برای هر ورزشکار. اما کمیته المپیک استرالیا ضمن پرداخت این مبلغ برای رشته‌های ورزشی هم هدف گذاری کرده است. آنها برای تک تک رشته‌ها انتظار کسب مدال دارند؛ برخی یک مدال و برخی بیش از بیست مدال (مثلاً شنا). در واقع کمیته المپیک استرالیا با صرف این مبلغ برای ورزشکارانش، از آن‌ها توقعاتی هم دارد و بسیار واضح اعلام کرده است که کسب 37 مدال از کاروان ورزشی استرالیا انتظار می‌رود؛ که می‌شود حدوداً 9 میلیون و دویست هزار دلار هزینه برای کسب هر مدال.
اما در تخصیص بودجه المپیک در ایران، هیچ پیش‌بینی‌ای (انتظاری) از تعداد مدال‌های کاروان ورزشی ایران ارائه نشده است. بلکه سرپرست کاروان المپیک ایران تنها به ذکر این نکته بسنده کرده است که: "در میان رشته های مختلف ورزشکاران سه رشته وزنه برداری، کشتی آزاد و فرنگی و تکواندو شانس قطعی مدال هستند ضمن اینکه تیراندازی، دو و میدانی و شمشیربازی نیز رشته هایی هستند که امید به کسب مدال توسط ورزشکاران آنها را داریم."
این خودش یک خطای مدیریتی است. درست که حضور هر ورزشکار در المپیک برای او و کشورش افتخار است، اما آیا درست است که مثلاً فدراسیون تیراندازی نزدیک به پنج میلیارد تومان پول دولت (مردم) را هزینه کند برای هیچ؟ آیا نباید فدراسیون در قبال هزینه‌ای که برای ورزشکارش متقبل می‌شود از او انتظار بازدهی داشته باشد؟

کیانوش رستمی اولین مدال طلا را برای ایران در المپیک 2016 به دست آورد.

 با این اعداد و ارقام و تا اینجای مسابقات، کسب هر مدال برای ایران حدود 15 میلیارد تومان (کمتر از 6 میلیون دلار استرالیا) و برای استرالیا بیش از 14 میلیون دلار هزینه در بر داشته است.اما نکته‌ی دیگر اینجاست که هر دو کشور امسال کمتر از حد توقع ظاهر شده‌اند. کاروان استرالیا تاکنون با کسب7، 8 و 9 طلا، نقره و برنز، هنوز 13 مدال به کمیته المپیک کشورش (مردم) بدهکار است و ایران هم با 2 طلا و 2 برنز عملکرد ضعیفی نسبت به دوره گذشته ارائه کرده است. اما نباید از این مورد غافل شویم که دوره‌ی گذشته یک استثنا در تاریخ حضور ما در المپیک بوده است. در واقع در هفت دوره‌ی اخیر به طور میانگین تیم ایران در المپیک حدوداً بین یک تا دو مدال (از هر رنگ) گرفته است، اما مجموع مدال‌هایمان به طور میانگین بین 4 تا 5 مدال بوده است.

سهراب مرادی دومین طلایی کاروان ایران در المپیک 2016 ریو

مخلص کلام اینکه 63 نفر از ورزشکاران ایران مجوز حضور در مسابقات را گرفتند که خودش یک افتخار است. حتی با فرض این که تمام بودجه اختصاص یافته برای المپیک صرف آماده ‌سازی ورزشکاران شده باشد، هنوز هم کسب هر مدال ایرانی حدوداً هشت میلیون دلار (استرالیا) ارزانتر از هر مدال استرالیایی تمام شده است. اما به نظر می‌رسد، اگر کمیته المپیک ایران امکانات بهتری برای ورزشکاران ایرانی مهیا می‌کرد و در فرستادن برخی مربیان و سرپرستان همراه با خانواده‌ی ورزشکاران دریغ نمی‌کرد، نتیجه‌ای بهتر در انتظار ورزش ایران در المپیک 2016 بود.

شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۹۲

ایران و جام جهانی - بخش دوم: تاریخچه‌ی دیدارهای پیشین ایران با سه تیم آرژانتین، نیجریه و بوسنی



 

آرژانتین: علی‌رغم ترس طبیعی از آرژانتین، عملکرد آرژانتین در پنج دوره گذشته‌ی جام جهانی (از سال 1994)، کورسوی امیدی به چشمان من می‌دهد. آرژانتینی‌ها از زمان قهرمانی سال 1986 و نایب قهرمانی سال 1990، که هر دو بیشتر به مارادونا نسبت داشت تا تیم آرژانتین، هرگز نتوانسته به جمع چهار تیم برتر جام جهانی برسد. بله لیونل مسی شاید بهترین بازیکن تاریخ فوتبال دنیا باشد، اما او هرگز نتوانسته به اندازه‌ی مارادونا در تیم ملی موفق باشد و هر دو حضور او در جام جهانی 2006 و 2010، در مرحله یک چهارم نهایی به پایان رسیده است و عملکرد شخصی او در تیم ملی مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان فوتبال بوده است. این‌ها را نمی‌نویسم که بگویم ما مقابل آرژانتین شانس پیروزی داریم، اما فشار روانی روی بازیکنان آرژانتین به حدی است که می‌تواند روی عملکرد آنان تأثیر منفی بگذارد.
در تقابل با آرژانتین، نقطه‌ی قوت تیم ما (خط دفاع) مقابل یکی از بهترین مهاجمان دنیا مورد امتحان سختی قرار خواهد گرفت. اما آیا جلال حسینی و پژمان منتظری توان ایستادگی مقابل بازیکنانی چون مسی، دی‌ماریا، هیگوائین، لاوتزی و آگوئرو رو دارند؟
میانگین سنی تیم آرژانتین 27.5 سال است که در صورت اسکلت تیم تا جام جهانی، در زمان برگزاری این بازی‌ها، آرژانتین با تیمی 28 ساله پا به جام جهانی خواهد گذاشت. اما نکته اینجاست که آرژانتین غول پیشین دنیای فوتبال حدود ده بازیکن دارد که در زمان آخرین قهرمانی تیم‌شان در جام جهانی هنوز به دنیا نیامده بودند. پس با علم بر اینکه سطح فوتبال ما و آرژانتین واقعاً قابل قیاس نیست، لزومی هم ندارد که تیمی که را نزدیک به ربع قرن است که حسرت حضور در نیمه نهایی جام جهانی را دارد، بیش از اندازه باد کنیم.
تنها باری که تیم بزرگسالان ایران مقابل آرژانتین قرار گرفته است، بر می‌گردد به جشن 75 سالگی باشگاه رئال مادرید در سال 1977 که تیم ایران با هدایت حشمت مهاجرانی در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو توانست آرژانتین را با نتیجه‌ی یک بر یک متوقف کند، اما در ضربات پنالتی بازی را به حریف قلدر خود، که یک سال پس از آن قهرمان جهان شد، واگذار کرد.

نیجریه: سبزپوشان قاره‌ی آفریقا، یکی از موفق‌ترین تیم‌های دو دهه‌ی اخیر قاره‌ی آفریقا بوده‌اند. اما کماکان نتوانسته‌اند در چهار حضور قبلی خود در جام جهانی، از دور یک شانزدهم نهایی بالاتر بروند. در واقع در دوره‌ی گذشته و جام جهانی 2002 آن‌ها از صعود به دور یک شانزدهم هم بازمانده‌اند. پس اگر تیم ما بتواند از نظر فیزیکی مقابل نیجریه ایستادگی کند، می‌توان از این دیدار دست کم با یک تساوی بیرون آمد. در حال حاضر نیجریه تیم 36ام جهان و چهارم آفریقا در رده‌بندی فیفا محسوب می‌شود. نکته‌ی مثبت این که است که این اولین دیدار ما در جام جهانی خواهد بود و بدن بازیکنان ما خسته نخواهد بود. دیدار دوستانه‌ی ما با غنا (اگر برگزار شود) می‌تواند عیار خوبی برای این دیدار سرنوشت ساز باشد.
اما در مورد بازیکنان این تیم، من هنوز واکنش‌های دروازه‌بان نیجریه در جام جهانی 2010 را از یاد نبرده‌ام. در واقع وینسنت انی‌یما (Vincent Enyeama) دروازه‌بان محبوب من در جام جهانی گذشته بود. حالا او با چهار سال تجربه‌ی بیشتر و به عنوان کاپیتان نیجریه پا به این رقابت‌ها می‌گذارد که می‌تواند سد بزرگی مقابل تیم ما باشد. به جز او شاید بتوان به ویکتور موزز (Victor Moses) بال راست تیم لیورپول، جان اوبی مایکل (John Obi Mikel) هافبک دفاعی چلسی و شعله آمه‌اوبی (Shola Ameobi) مهاجم نیوکسل یونایتد اشاره کرد که همگی زهردار و خطرناک هستند. میانگین سنی تیم کنونی نیجریه زیر 25 سال است که به این ترتیب این تیم جوان‌ترین تیم گروه F است و ایران مسن‌ترین تیم این گروه. بنابراین شاید بهتر باشد که تیم ما در عین تقسیم انرژی برای کل مسابقه، بار خود را در نیمه اول بازی مقابل نیجریه بسته باشد.
سابقه تقابل ایران با نیجریه، تنها بر می‌گردد به دیدار دوستانه‌ی پیش از جام جهانی 1998 فرانسه در جام کارلزبرگ هنگ کنگ. دیداری که در زمان تومیسلاو ایویچ و صفایی فراهانی برگزار شد و تیم نیجریه موفق شد با یک گل مقابل ایران به پیروزی برسد.

بوسنی و هرزه‌گووین: و اما تنها تیم این دوره از رقابت‌ها که برای اولین بار پا به جام جهانی می‌گذارد. بوسنی با نتایجی درخشان در دور مقدماتی (هشت برد، یک تساوی و یک باخت) و با میانگین 3 گل زده در هر دیدار توانست به طور مستقیم به جام جهانی صعود کند.
بوسنی شاید برای کسانی که فوتبال را از نزدیک دنبال نمی‌کنند تیم ناشناخته‌ای باشد، اما این تیم از درون دروازه تا نوک حمله، مملو از بازیکنان طراز اولی است که در دنیا مطرح هستند. سمیر بگوویچ (Samir Begovic) دروازه‌بان 26 ساله عضو تیم استوک سیتی، امیر سپاهیچ (Emir Spahic) کاپیتان و مدافع کهنه کار تیم بایرلورکوزان، زوج کشنده‌ی ادین ژکو (Edin Dzeko) و وداد ایبیسه‌ویچ (Vedad Ibisevic) که اولی در منچستر سیتی بازی می‌کند و دومی در اشتوتگارت، همگی از بازیکنان کلیدی این تیم به شمار می‌روند. اما به اعتقاد من کارآمدترین مهره‌ی این تیم میانگین سنی تقریباً مشابه آرژانتین دارد، میرعالم پژانیچ (Miralem Pjanic) 23 ساله است که از عوامل اصلی صعود بوسنی به جام جهانی و از ارکان اصلی تیم آ اس روما در سری آ ایتالیا است.
اما غریب‌ترین تیم جام جهانی 2014، شناخته شده‌ترین تیم این گروه برای فوتبال ایران است. در واقع تیم ملی فوتبال بوسنی و هرزه‌گووین اولین دیدار خود در قالب یک تیم ملی را، مقابل ایران (خرداد 1372) و در ورزشگاه آزادی برگزار کرده است که در آن دیدار 3 بر یک ایران را شکست داده است. اما این دیدار پیش از به رسمیت شناخته شدن این تیم در فیفا بوده است. در آن بازی که از سری مسابقات جام اکو با مربیگری علی پروین برگزار شد، کریم باقری در نوزده سالگی و در دومین حضور خود در تیم ملی (در پست دفاع چپ)، اولین گل ملی خود را به ثمر رساند (بعد از آن، او 18 سال دیگر در تیم ایران بازی کرد و 50 گل دیگر نیز به ثمر رساند).
پس از این دیدار، تیم ایران 5 بار دیگر (چهار دیدار دوستانه و یک بار در جام ال جی) مقابل این تیم اروپایی ایستاده است که حاصل آن چهار پیروزی و یک تساوی بوده است. بسیاری از بازیکنان حال حاضر فوتبال ایران (از جمله اندرانیک تیموریان، خسرو حیدری، هادی عقیلی، مهدی رحمتی، پژمان نوری، آرش برهانی، جواد نکونام، مسعود شجاعی، محمد نصرتی و هادی نوروزی) در آخرین دیدار دو تیم که در مرداد 1388 و در سارایه‌وو به مربیگری افشین قطبی برگزار شد، حضور داشته‌اند. آخرین دیدار با گل‌های مسعود شجاعی، آرش برهانی و اندرانیک تیموریان، در مقابل دو گل ادین ژکو با پیروزی 3 بر 2 ایران همراه بوده است.
در واقع آخرین دیدار ما در دور گروهی جام جهانی 2014، اولین دیدار رسمی ما مقابل تیم ملی بوسنی و هرزه‌گووین خواهد بود. شاید در انتهای آن دیدار، رؤیای خام صعود به مرحله یک شانزدهم نهایی، به واقعیت تبدیل شود. اما هر چه که هست، حضوری با عزت و ارئه بازی‌هایی با تمام وجود، تمام آن چیزی‌ست که من به عنوان یک ایرانی، از تیم ملی کشورم انتظار دارم.