جمعه، فروردین ۱۹، ۱۳۹۰

ما می‌توانیم به جام جهانی ۲۰۱۴ صعود کنیم؛ اگر غیر فوتبالی‌های فوتبال بگذارند


بالاخره بعد از چند ماه کش و قوس بر سر انتخاب (بخوانید راضی کردن) سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، کارلوس کوئیروش با عقد قراردادی تا پایان جام جهانی 2014 برزیل، تن به پذیرش این مسؤولیت داد. دلایل بسیاری وجود داشت (دارد و خواهد داشت) تا کوئیروش یا هر مربی مطرح دیگری عطای سرمربیگری تیمی را که بدون شک از شانس بالایی برای صعود به جام جهانی برخوردار است، به لقایش ببخشد!
کوئیروش که پیش از روز 25 بهمن 1389 برای امضای قرارداد به ایران سفر کرده بود، بنا به دلایل عنوان نشده‌ای قرارداد را امضا نکرد و ایران را ترک کرد. البته به گمان بسیاری از کسانی که هم اخبار سیاسی و هم اخبار ورزشی ایران را دنبال می‌کنند، عدم ثبات سیاسی، در کنار محدودیت‌های فردی و اجتماعی ایران دلیل اصلی شانه خالی کردن کوئیروش از عقد قرارداد بود.
البته قصدم از نگارش این مطلب نه کالبد شکافی این قرارداد است و نه معرفی کارلوس کوئیروش. چرا که اولی فقط بر پایه‌ی حدس و گمان خواهد بود و دومی توضیح واضحاتی که این روزها در تمام روزنامه‌های ورزشی ایران ارائه شده است.
هدفم از نوشتن این مطلب بررسی شرایط راه صعود به جام جهانی 2014 برزیل، بررسی آماری نتایج ایران در دوره‌های گذشته مقدماتی جام جهانی و بیان عقیده‌ی شخصی ‌ام درباره‌ی بازیکنانی است که می‌توانند در راه رسیدن به جام جهانی مؤثر باشند.
مسیر صعود:
با اعلام رتبه‌بندی تیم‌های آسیایی برای قرعه‌کشی مسابقات مقدماتی جام جهانی 2014 مشخص شد که تیم ملی ایران در میان تیم‌های رده‌ی دوم قاره قرار گرفته است. قرار گرفتن ایران در سید (Seed) دو، باعث شد تا بار دیگر بحث بی کفایتی فدراسیون فوتبال ایران و نداشتن مهره‌ی مؤثر در کنفدراسیون فوتبال آسیا داغ شود. اما ملاک انتخاب پنج تیم برتر آسیا برای قرعه‌کشی بسیار روشن بود: "عملکرد تیم‌ها در دوره گذشته جام جهانی". به این ترتیب بود که چهار تیم کره‌جنوبی، ژاپن، استرالیا و کره‌شمالی که به جام جهانی راه یافته بودند، همراه با بحرین که در آخرین مرحله با شکست مقابل نیوزیلند از رسیدن به جام جهانی بازمانده بود؛ پنج تیم سید اول مسابقات مقدماتی جام جهانی 2014 در آسیا را تشکیل دادند.
من حتی معتقدم قرار نگرفتن در بین پنج تیم برتر برای ما بهتر هم هست. چرا که پیش از رویارویی با رقیبان گردن کلفت آسیایی، دیداری رسمی اما آسان می‌تواند محکی خوب برای شناخت تیم و رهایی از رخوتی که همیشه در آغاز این مسابقات گریبان گیر ما بوده، باشد. نکته جالب اینجاست که حریف ایران در این مرحله تیمی نیست جز مالدیو. حتماً خاطرتان هست که مالدیو همان تیمی است که چهارده سال پیش (1997) هم اولین حریف ایران در مسابقات مقدماتی جام جهانی بود و آن پیروزی معروف 17 بر 0 ما، اسم ایران را بر صدر اخبار فوتبال دنیا برد. آن روز تیم ملی رکورد بهترین برد در مسابقات مقدماتی جام جهانی را شکست. کریم باقری هم با درخششی خیره کننده و به ثمر رساندن 7 گل از 17 گل تیم، رکورددار بیشترین گل زده در یک دیدار از سری مسابقات مقدماتی جام جهانی شد.
طبیعتاً نمی‌توان انتظار تکرار چنین نتیجه‌ای را در دیدار آغازین مسابقات مقدماتی جام جهانی 2014 داشت. اما این می‌تواند یک شروع خوب و خاطره‌انگیز برای رسیدن به جام جهانی باشد. دیدار رفت و برگشت ایران با مالدیو به ترتیب در روزهای شنبه اول و پنج‌شنبه ششم مرداد 1390 به میزبانی مالدیو و ایران خواهد بود.
البته پیش از این مرحله، در 8 دیدار رفت و برگشت (16 بازی در روزهای چهارشنبه 8 تیر و یک‌شنبه 12 تیر)، از بین:
مالزی – چین تایپه (تایوان)
بنگلادش – پاکستان
کامبوج – لائوس
سری‌لانکا – فیلیپین
افغانستان – فلسطین
ویتنام – ماکائو
نپال – تیمور
مغولستان – میانمار (برمه)
هشت تیم به دور دوم صعود می‌کنند تا در کنار 22 تیم سید دو، برای رسیدن به مرحله گروهی رقابت کنند.
پس از این مرحله، پانزده تیم صعود کرده به همراه پنج تیم سید یک، در پنج گروه چهار تیمی به سرگروهی تیم‌های سید یک، رقابت می‌کنند تا دو تیم برتر از هر گروه به مرحله دوم گروهی برسند. ده تیم صعود کرده از این دوره در دو گروه 5 تیمی تقسیم می‌شوند. دو تیم برتر از هر گروه به جام جهانی راه می‌یابند و دو تیم سوم هر گروه با یکدیگر دیداری رفت و برگشت انجام می‌دهند تا برنده این دیدار به مصاف نماینده قاره اقیانوسیه برود و برنده آن دیدار به جام جهانی راه می‌یابد. به این ترتیب اگر ایران به مرحله اول گروهی برسد، با احتساب دو دیدار مقابل مالدیو، 8 دیدار برگزار خواهد کرد. اگر به مرحله دوم گروهی هم برسیم، 8 دیدار دیگر برگزار خواهیم کرد. به عبارت دیگر 16 نود دقیقه تعیین کننده برای چهارمین حضور در جام جهانی در پیش رو داریم، که البته در صورت صعود به دور دوم گروهی و سوم شدن در آن دور، این 16 دیدار به 20 دیدار افزایش پیدا می‌کند.
عملکرد ایران در دوره‌های پیشین:
در حالی که اولین دیدار رسمی تیم ملی فوتبال ایران در دوران جنگ جهانی دوم (سوم شهریور سال 1320) مقابل تیم ملی افغانستان انجام شد، 9 سال طول کشید تا تیم ملی دومین دیدار رسمی خود را انجام دهد. اما انتظار برای برگزاری اولین دیدار به منظور حضور در جام جهانی، بسیار طولانی‌تر از 9 سال بود! تقریباً 32 سال از تشکیل تیم ملی فوتبال ایران گذشته بود (14 اردیبهشت 1352) که تیم ملی فوتبال ایران برای نخستین بار در دیدار مقدماتی جام جهانی 1974 مقابل کره‌شمالی صف آرایی کرد.
پس از آن و در 36 سال گذشته (از اردیبهشت 1352 تا خرداد 1388 که آخرین دیدار از سری مسابقات مقدماتی جام جهانی بوده که ایران در آن حضور داشته)، تیم ملی ایران در 8 دوره از 10 دوره مسابقات مقدماتی جام جهانی شرکت کرده است که حاصل آن 94 بازی، 56 پیروزی، 24 تساوی و 14 باخت بوده است.
برای شرکت در مسابقات جام جهانی 1974 آلمان‌غربی که یک نماینده از آسیا و اقیانوسیه به آن راه می‌یافت، تیم ملی ایران در گروهی چهار تیمی به همراه سوریه، کره‌شمالی و کویت قرار داشت و علی‌رغم تساوی بدون گل مقابل کره‌شمالی، در نخستین دیدار (در تهران)، با چهار برد پیاپی صعودش را به دور دوم، قطعی کرد تا شکست خانگی مقابل سوریه در آخرین دیدار این دور از رقابت‌ها هیچ تأثیری در صعود ایران به مرحله بعد نداشته باشد. اما در مرحله حذفی با شکست در مجموع دو بازی رفت و برگشت مقابل استرالیا، از صعود به جام جهانی بازماند.
داستان جام جهانی 1978 داستان متفاوتی بود. تیم ملی ایران ابتدا با عربستان و سوریه هم گروه بود که با چهار برد در چهار دیدار و بدون گل خورده به دور دوم صعود کرد تا با کره‌جنوبی، کویت، استرالیا و هنگ کنگ برای تک سهمیه آسیا و اقیانوسیه رقابت کند. آنجا هم ایران با 6 برد و دو مساوی به کار خود پایان داد تا با اقتدار برای اولین بار طعم حضور در جام جهانی را بچشد. حشمت مهاجرانی سرمربی ایران در آن دوران بود.
ایران به دلیل جنگ با عراق از حضور در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1982 اسپانیا انصراف داد و در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1986 مکزیک با عدم پذیرش رأی فیفا مبنی بر بازی در زمین بی طرف (باز هم به دلیل جنگ با عراق)، از شرکت در این مسابقات محروم شد.
مسابقات مقدماتی جام جهانی 1990 ایتالیا، فرصتی را فراهم آورد تا پس از دست دادن حضور در دو جام جهانی، ایران بار دیگر به دنبال تکرار خاطرات خوش 12 سال قبل باشد. اما در واقع نه تنها آن خاطرات تکرار نشدند، بلکه برای اولین و آخرین بار تیم ایران از صعود به دور دوم مسابقات مقدماتی جام جهانی باز ماند! ایران مسابقات را با چهار برد پیاپی مقابل تایلند و بنگلادش (رفت و برگشت) آغاز کرد، اما با شکست مقابل چین، شرایط دشواری را پیش روی خود دید. با توجه به این که فقط یک تیم از هر گروه صعود می‌کرد، ایران می‌بایست چین را در بازی برگشت با اختلاف گل زیادی شکست می‌داد تا اگر چین در آخرین دیدارش مقابل تایلند (که شکستش بسیار محتمل بود)، نتواند به بردی پرگل برسد، ایران به دور بعد صعود کند. ایران بازی برگشت مقابل چین را رؤیایی شروع کرد و با دو گل زود هنگام (دقایق 15 و 16) محسن گروسی و سید علی افتخاری نیمه‌ی اول دو بر صفر به پایان برد (گل دوم ایران مقابل چین که از روی ضربه‌ی کاشته سید علی افتخاری به دست آمد، تا مدت‌ها در نوا نمای آغازین اخبار ورزشی  شبکه‌ی سه پخش می‌شد). فرشاد پیوس در آغاز نیمه‌ی دوم، گل سوم را زد تا همه چیز برای صعود آماده باشد، اما دو گل مشابه با ضربه‌ی سر در دقایق میانی نیمه‌ی دوم، کاخ رؤیاهای ایران را نابود کرد و چین با پیروزی در دیدار آخرش مقابل تایلند به خاطر تفاضل گل بهتر نسبت به ایران، به دور بعد صعود کرد. در واقع ایران با 5 برد و تنها یک باخت از ادامه‌ی رقابت‌ها بازماند. ایران دو دیدار اول را با هدایت پرویزدهداری پشت سر گذاشت و پس از آن رضا وطن‌خواه سرمربی ایران در دیدار مقابل بنگلادش در تهران بود (دیداری که با تک گل کریم باوی یا صمد مرفاوی در دقایق پایانی به سود ایران خاتمه یافت). در سه دیدار پایانی این رقابت‌ها، مهدی مناجاتی سرمربی ایران بود.
پس از ناکامی در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1990، علی پروین سرمربی ایران شد و با تلفیق بازیکنان جوانی که پرویز دهداری به تیم ملی معرفی کرده بود و بازیکنان با تجربه، ایران را در مسابقات آسیایی پکن قهرمان کرد تا بار دیگر پرچم قدرت فوتبال ایران در آسیا به اهتزاز درآید. اما این قهرمانی نمی‌توانست تضمینی برای صعود به جام جهانی 1994 آمریکا باشد. تیم ملی ایران با پروین در مسابقات مقدماتی جام جهانی 1994، نتایج بسیار ضعیفی کسب کرد. یازده دیدار، 5 برد، سه تساوی و سه باخت. ایران علی‌رغم صعود از گروه خود در دور دوم مسابقات گروهی مقابل کره‌جنوبی، عراق و عربستان زانو زد و با قرار گرفتن در رده پنجم بین شش تیم برتر آسیا، راه به جایی نبرد.
انتظار تکرار خاطرات خوش صعود به جام جهانی، در آستانه بیست سالگی به حقیقت پیوست. ایران در دور اول و پیش از پایان بازی‌ها با پنج پیروزی متوالی مقابل مالدیو (دو بار)، قرقیزستان (دو بار) و سوریه، صعودش را به دور دوم مسجل کرد تا تساوی‌اش در دیدار آخر مقابل سوریه تأثیری در صعود یا عدم صعود نداشته باشد. در دور دوم هم ایران شروع خوبی داشت. ایران که در پنج دیدار نخست سه برد و دو تساوی به دست آورده بود، در سه دیدار آخر با دو شکست مقابل عربستان و قطر و تساوی مقابل کویت، از صعود مستقیم به جام جهانی بازماند. اما هنوز شانس صعود وجود داشت. برنده‌ی دیدار حذفی با ژاپن، می‌توانست به جام جهانی صعود کند و بازنده باید به مصاف استرالیا می‌رفت. دیدار با ژاپن همان دیدار معروفی است که استاد اسدی در دقایق آغازین بازی گل به خودی زد ولی داور در نهایت تعجب گل را مردود اعلام کرد! به هر حال ایران در آن دیدار و در وقت اضافه بازی را به ژاپن واگذار کرد تا برای صعود به جام جهانی رقیب سرسختی چون استرالیا را در مجموع دو دیدار رفت و برگشت و به لطف گل زده بیشتر در خانه حریف، از پیش رو بردارد و برای دومین بار به جام جهانی راه یابد. سرمربی ایران تا پیش از دیدار با ژاپن محمد مایلی کهن بود و تک دیدار مقابل ژاپن، همراه با دو دیدار مقابل استرالیا تحت هدایت والدیر وی‌را برگزار شد تا او اولین مربی غیر ایرانی باشد که ایران را در مسابقات مقدماتی جام جهانی هدایت کرده است. شاید بتوان وی‌را را یکی از خوش شانس‌ترین مربیان تیم ملی قلمداد کرد. چرا که او هرگز با تیم ملی ایران به پیروزی نرسید، اما با این تیم به جام جهانی صعود کرد!
وقتی معلوم شد که در سال 2002 قاره آسیا برای اولین بار میزبان جام جهانی خواهد بود، بسیاری از تیم‌های آسیایی انگیزه‌ای دو چندان پیدا کردند تا به جام جهانی صعود کنند. با صعود اتوماتیک ژاپن و کره‌جنوبی به عنوان میزبانان جام جهانی، رقابت بر سر دو و نیم سهمیه باقی مانده بسیار سخت بود. ایران با هدایت ادمار براگا (سرمربی پرتقالی) در اولین دیدار توانست رکورد گذشته‌ی خود که پیروزی 17 بر 0 مقابل مالدیو بود بهبود بخشد و در ورزشگاه تازه تأسیس یادگار امام تبریز با نتیجه 19 بر 0 تیم گمنام گوام را قلع و قمع کرد. پس از آن یک برد خفیف 2 بر 0 مقابل تاجیکستان کافی بود تا ایران را به دور بعد برساند اما براگا که برعکس وی‌را بسیار بد شانس بود، با دو پیروزی و بدون گل خورده، از تیم ایران اخراج شود. پس از وی میروسلاو بلاژویچ، سرمربی و تئوریسین مطرح فوتبال سرمربی ایران شد و ایران توانست آغازی مطلوب را تحت هدایت او داشته باشد. ایران در هفت دیدار اولش، چهار برد و سه تساوی کسب کرد و همین تعدد تساوی‌ها شرایط را به گونه‌ای رغم زد تا ایران برای صعود مستقیم به جام جهانی مستلزم پیروزی مقابل بحرین در روز پایانی باشد. دیداری که در نهایت تعجب به شکست 3 بر 1 ایران انجامید. نکته حائز اهمیت این بود که بحرین در شش دیدار گذشته‌اش مقابل ایران تنها یک بار موفق به گلزنی شده بود، اما در این دیدار بحرینی‌ها با شکست پرگل ایران درس گرانبهایی به ایران دادند. ایران نهایتاً در رده دوم ایستاد تا برای صعود به جام جهانی، به مصاف جمهوری ایرلند رود. درست مانند چهار سال قبل که از دست دادن موقعیت‌های آسان، امکان صعود مستقیم را از ایران گرفت تا برای صعود به مصاف حریفی گردن کلفت‌تر از رقبای آسیایی برویم. بازی رفت در دابلین بود که با شکست دو بر صفر ایران همراه شد. در بازی برگشت، ایران هر چه زد به در بسته خورد و حتی گل لحظات پایانی یحیی گل‌محمدی هم نتوانست مانع وداع تلخ ایران با جام جهانی 2002 شود.
پس از بلاژویچ، دستیار او برانکو ایوانکوویچ سرمربی ایران شد و بر خلاف تمام انتقادهایی که از سیستم بازی تیم او می‌شد، برانکو ایران را برای سومین بار به جام جهانی رساند. ایران در دور اول مسابقات مقدماتی جام جهانی 2006 آلمان، با اردن، قطر و لائوس همگروه بود که در نهایت با 5 برد و یک باخت مقابل اردن، به دور دوم راه یافت. در دور دوم، ژاپن، بحرین و کره‌شمالی رقبای ایران بودند. ایران در همان پنج دیدار نخست با 4 برد و یک تساوی مقابل بحرین، صعودش قطعی شد تا شکست در آخرین دیدارش مقابل ژاپن تأثیری در صعود یا عدم صعود تیم به جام جهانی نداشته باشد.
پس از جام جهانی 2006 و ناکامی قابل پیش‌بینی تیم ملی ایران در آن رقابت‌ها، ناگهان عامل تمام ناکامی‌های فوتبال ملی مربی خارجی شناخته شد و تیم ملی در حد فاصل جام جهانی 2006 و جام جهانی 2010 فقط  با مربیان ایرانی (به جز یک دیدار دوستانه با سنگال تحت هدایت اریش روته مولر) پا به مسابقات گوناگون گذاشت. به این ترتیب باشکوه‌ترین دوران فوتبال ایران (دسته کم پس از انقلاب)، که توأم با حضور پنج و نیم ساله‌ی مربیان خارجی در فوتبال ایران بود، به پایان رسید. دورانی که در آن تیم ایران 73 بار به میدان رفت (5 بار نیز تحت هدایت همایون شاهرخی، جمعاً 78 بار)، 45 بار پیروز شد، 14 بار تساوی را پذیرفت و 14 بار طعم شکست را چشید. 14 شکستی که در بین آنان رقبایی چون آلمان، پرتقال، مکزیک، اسلوواکی، بلاروس و کانادا دیده می‌شوند.
ایران رقابت برای حضور در جام جهانی 2010 را با تساوی مقابل سوریه به سرمربیگری منصور ابراهیم‌زاده آغاز کرد و پس از آن در گروهی که امارات و کویت هم حضور داشتند، با هدایت علی دایی، ابتدا دو تساوی دیگر و سپس سه برد پیاپی به دست آورد تا به دور دوم صعود کند. در دور دوم باز هم مشکل تساوی‌ها دامن گیر ایران شد و تیم ملی تنها با یک باخت در گروه پنج تیمی خود (متشکل از کره‌جنوبی، کره‌شمالی، عربستان و امارات)، چهارم شد و از صعود باز ماند. نتایج بد ایران در دور دوم ماحصل کار علی دایی و افشین قطبی بود. دو تیم عربستان و کره‌شمالی که بالاتر از ایران ایستادند هر کدام دو باخت داشتند، اما پنج تساوی ایران کمر تیم را شکست تا در نهایت ناباوری کره‌شمالی به جام جهانی صعود کند.
مسابقات جام جهانی 2014 در راه است و علی‌رغم سقوط آزاد فوتبال ایران به خاطر مدیران سیاسی-نظامی حاکم بر فوتبال، فدراسیون فوتبال غیر مستقل و غیر متخصص  و حاشیه‌های غیر فوتبالی و عجیب و غریب نظیر منشور اخلاقی؛ باز هم معتقدم ایران می‌تواند به راحتی همراه با ژاپن، کره‌جنوبی و استرالیا به جام جهانی 2014 صعود کند. چرا که سایر رقبای مطرح نظیر عربستان، بحرین، ازبکستان، چین و عراق با روزهای خوب خود فاصله دارند.
بازیکنانی که می‌توانند عصای دست کارلوس کوئیروش باشند:
لیست زیر فقط نظر شخصی من است.
ای کاش آنقدر از صعود خود به جام جهانی مطمئن بودیم که پس از ناکامی در صعود به جام جهانی 2010، با توجه به شرایط سنی بازیکنان لیست تیم ملی را تکمیل می‌کردیم. درست مثل سیستمی که کره‌جنوبی در ده دوازده سال اخیر برای فوتبال ملی‌اش برگزیده است. اما حیف که به خاطر عدم پشتوانه سازی درست، بازیکنان رده‌های سنی زیر 23 سال، آنقدر قابل اتکا نیستند که بتوان با خیال راحت از آنان استفاده کرد. به همین دلیل به نظر من، بازیکنان را باید گام به گام و با توجه به شرایط مسابقات انتخاب کرد.
دروازه‌بان:
سید مهدی رحمتی: 28 ساله، 58 بازی ملی
شهاب گردان: 26 ساله، 1 بازی ملی
علیرضا حقیقی: 22 ساله، 1 بازی ملی
محمد محمدی: 33 ساله، بدون بازی ملی
×××
مدافع میانی:
محمد نصرتی: 30 ساله، 79 بازی ملی، 5 گل
سید جلال حسینی: 29 ساله، 58 بازی ملی، 3 گل
هادی عقیلی: 30 ساله، 54 بازی ملی، 8 گل
محسن بنگر: 31 ساله، 13 بازی ملی
سپهر حیدری: 30 ساله، 3 بازی ملی
فرشید طالبی: 29 ساله، 2 بازی ملی
حنیف عمران‌زاده: 25 ساله
×××
مدافع کناری:
حسین کعبی: 25 ساله، 89 بازی ملی، 2 گل
خسرو حیدری: 27 ساله، 38 بازی ملی
سید مهدی حسینی: 31 ساله، 1 بازی ملی
ستار زارع: 29 ساله، 37 بازی ملی
احسان حاج‌صفی: 21 ساله، 36 بازی ملی، 2 گل
حسن اشجاری: 32 ساله، 13 بازی ملی
حمیدرضا علی‌عسگری: 20 ساله، 1 بازی ملی
×××
هافبک میانی:
جواد نکونام: 30 ساله، 118 بازی ملی، 26 گل
ایمان مبعلی: 28 ساله، 60 بازی ملی، 2 گل
آندرانیک تیموریان: 25 ساله، 58 بازی ملی، 6 گل
محرم نویدکیا: 28 ساله، 25 بازی ملی، 1 گل
حسین کاظمی: 31 ساله، 12 بازی ملی، 1 گل
قاسم حدادی‌فر: 27 ساله، 4 بازی ملی
×××
هافبک کناری:
مهدی مهدوی‌کیا: 33 ساله، 111 بازی ملی، 13 گل
جواد کاظمیان: 29 ساله، 41 بازی ملی، 2 گل
مهرزاد معدنچی: 26 ساله، 42 بازی ملی، 8 گل
پژمان نوری: 30 ساله، 35 بازی ملی، 2 گل
فریدون زندی: 31 ساله، 29 بازی ملی، 5 گل
میلاد زنیدپور: 25 ساله، 13 بازی ملی، 12 گل
امیرحسین فشنگچی: 24 ساله، 3 بازی ملی
×××
هافبک تهاجمی:
علی کریمی: 32 ساله، 112 بازی ملی، 36 گل
محمدرضا خلعتبری: 27 ساله، 36 بازی ملی، 1 گل
محمد نوری: 28 ساله، 18 بازی ملی، 4 گل
مجتبی جباری: 27 ساله، 17 بازی ملی
احمد جمشیدیان: 26 ساله، 4 بازی ملی
مهدی دغاغله: 21 ساله
×××
مهاجم:
فرهاد مجیدی: 33 ساله، 43 بازی ملی، 10 گل
غلامرضا رضایی: 26 ساله، 38 بازی ملی، 9 گل
مسعود شجاعی: 26 ساله، 37 بازی ملی، 4 گل
میلاد میداوودی: 26 ساله، 25 بازی ملی، 5 گل
کریم انصاریفرد: 21 ساله، 18 بازی ملی، 3 گل
محمد غلامی: 25 ساله، 89 بازی ملی، 2 گل
مهرداد اولادی: 25 ساله، 6 بازی ملی، 1 گل
سیاوش اکبرپور: 26 ساله، 6 بازی ملی
آرش افشین: 22 ساله، 3 بازی ملی، 1 گل
رضا نوروزی: 28 ساله، 2 بازی ملی
محسن مسلمان: 20 ساله
بختیار رحمانی: 19 ساله
×××
در این لیست نام 49 نفر وجود دارد و مطمئن هستم حداقل 10 تا 15 بازیکن دیگر هم هستند که یا از قلم من افتاده‌اند و یا در طی دو سال آینده به بازیکنانی در سطح تیم ملی تبدیل می‌شوند.
با نگاهی به لیست فوق، چند نکته قابل تأمل می‌توان یافت:
دروازه‌بان: 
در درون دروازه سید مهدی رحمتی تقریباً بی رقیب است و دلیلی هم برای جایگزین کردن او با گلرهای دیگر وجود ندارد. البته در این بین حقیقی استثناست. علیرضا حقیقی با توجه به سنش می‌تواند مرد اول دروازه ایران پس از بازنشستگی رحمتی باشد. اما حقیقی دو ضعف بزرگ دارد. یکی این که حاشیه را به فوتبال ترجیح می‌دهد (که از این جهت دنباله رو عابدزاده است)، دوم این که باید به او میدان داده شود تا در دیدارهای آسان و کم اهمیت ملی، تجربه کسب کند. نمونه‌ی بارزش می‌تواند دو دیدار آتی ایران مقابل مالدیو باشد.
دفاع میانی: 
دفاع میانی یکی از مطمئن‌ترین خطوط تیم ملی است. مدافعان باتجربه و گلزنی چون عقیلی و جلال حسینی، کسانی هستند که تیم ملی سال‌ها حسرت داشتنشان را می‌خورد. اما فراموش نکنیم که این بازیکنان همگی در حوالی سی سالگی هستند و سن بالای این بازیکنان گریبانگیر تیم ملی در جام جهانی خواهد شد. به عبارت دیگر نقطه قوت کنونی تیم ملی در آینده‌ای نزدیک، نقطه صعف آن خواهد شد. دفاع میانی از آن خطوطی است که امیدوارم تا سال 2014 بازیکنان جدیدی با این تخصص به سطح ملی برسند. در حال حاضر حنیف عمران‌زاده و تا حدودی فرشید طالبی شرایط سنی حضور در جام جهانی 2014 را دارند.
دفاع کناری: 
دو جناح چپ و راست دفاع تیم ملی برای چند سال آینده تأمین است. به خصوص جناح چپ که رقابت میان حاج‌صفی و علی‌عسگری برای تصاحب جناج چپ دفاع تیم ملی می‌تواند یادآور رقابت مهرداد میناوند و رضا شاهرودی در دهه‌ی هفتاد باشد. در دفاع راست اما وضعیت کعبی تا حدودی نا‌مشخص است. به آمار وی دوباره نگاه کنید. 25 ساله با 89 بازی ملی. هر چند که خیلی‌ها معتقند کعبی از آن دسته بازیکنانی است که با توجه به فیزیک بدنی‌اش صغر سنی گرفته و هم اینک در حوالی سی سالگی است. اما هر چه باشد، تجربه‌ای که او در تیم ملی دارد، از تمام مدافعان کنونی ایران بیشتر است.
هافبک میانی: هافبک میانی پست کلیدی هر تیمی است. درست مثل موتور یک ماشین که ممکن است هیچ زیبایی‌ای نداشته باشد ولی ماشین بدون آن از حرکت عاجز است. تیم ملی در این پست بازیکنان خوبی دارد. هر چند که این پست در چند سال اخیر در قبضه‌ی نکونام و تیموریان بوده است، اما دو هافبک خوش فکر اصفهانی (نویدکیا و حدادی‌فر) در کنار مبعلی می‌توانند این پست کلیدی را بیمه کنند.
هافبک کناری:
با این که مهدوی‌کیا از بازی ملی خداحافظی کرده است، اما معتقدم که او در 33 سالگی‌اش از خیلی بازیکنان جوان‌تر این پست بهتر است. مهدوی‌کیا اگر برگردد، می‌تواند عصای دست کوئیروش در درون زمین باشد. هر چند که بسیار نامحتمل است که او را برای جام جهانی 2014 داشته باشیم، اما مهدوی‌کیا از آن دسته بازیکنانی است که می‌تواند فصل آخر فوتبال ملی‌اش را با پایانی خوش بازنویسی کند. به جز او غلامرضا رضایی، مسعود شجاعی، میلاد زنیدپور، پژمان نوری، امیرحسین فشنگچی و مهرزاد معدنچی، همگی می‌توانند با تکنیک و سرعت خود دو بال خستگی ناپذیر به تیم ملی ایران هدیه دهند.
هافبک تهاجمی:
تقریباً نیمی از گل‌های تیم ملی در سال‌های اخیر از روی خلاقیت هافبک‌های تهاجمی تیم به ثمر رسیده است. پستی که در ده پانزده سال اخیر در اختیار خداداد عزیزی و علی کریمی بوده است و چه کسی می‌تواند منکر خدمات این دو نفر در تیم ملی باشد؟ علی کریمی هنوز مهره‌ای قابل اتکاست. اگر نبود تیم شالکه او را نمی‌خرید و او را در بازی حساس یک چهارم نهایی مقابل اینتر میلان به زمین نمی‌فرستاد. کریمی پارسال یک تنه استیل آذین را در لیگ برتر حفظ کرد. او هنوز هم می‌تواند رهبر ارکستر تهاجمی تیم ملی ایران باشد. اما مثل مهدوی‌کیا، حضور کریمی هم در جام جهانی 2014 بسیار ناممکن به نظر می‌رسد. محمدرضا خلعتبری، محمد نوری، محجتبی جباری و احمد جمشیدیان، چهار ستاره‌ی تیم‌های برتر لیگ برتر ایران هستند. هر چند که جباری بیشتر در حال مبارزه با مصدومیت‌های طولانی بوده است. به این نام مهدی دغاغله‌ی 21 ساله را هم اضافه کنید و به خاطر بسپارید. از او در آینده‌ای نزدیک بیشتر خواهیم شنید.
مهاجم:
از زمانی که علی پروین در خرداد ماه سال 1993 علی دایی را در جام اکو به تیم ملی دعوت کرد، تا سیزده سال بعد از آن (جام جهانی 2006)، علی دایی طلایه‌دار مهاجمان تیم ملی بود. آمار گلزنی او در تیم ملی تقریباً دست نیافتنی است. دایی در 149 بازی ملی، 109 بار برای تیم ملی گلزنی کرد. یعنی به عبارت دیگر او تقریباً در هر 4 دیدار ملی، 3 گل برای ایران زد. به همین دلیل بود که پس از خداحافظی او از فوتبال، هیچکس نتوانست جای او را پر کند. اما حالا پس از 5 سال که از خداحافظی علی دایی می‌گذرد، نسلی جدید از مهاجمان ایرانی به تیم ملی تزریق شده‌اند، که نوید بخش روزهایی خوب در خط آتش تیم ملی هستند.
در لیست بالا نام ده مهاجم آمده است، که به جز فرهاد مجیدی 33 ساله، همگی زیر 28 سال هستند. در واقع با نگاهی دوباره می‌توان دریافت که میانگین سنی نه بازیکن دیگر زیر 24 سال است! اما از نام مجیدی نمی‌توان به آسانی گذشت. فرهاد مجیدی بدون اغراق بهترین بازیکن سال گدشته فوتبال ایران بوده است. مجیدی هم مانند مهدوی‌کیا و کریمی می‌تواند مهره‌ای بی بدیل برای رساندن ایران به جام جهانی 2014 در برزیل باشد. در کنار او خوش آتیه‌ترین فوتبالیست جوان ایران، کریم انصاریفرد قرار دارد که شک نداشته باشید در آینده‌ای بسیار نزدیک او را در تیم‌های اروپایی خواهیم دید. آرش افشین 22 ساله هم دنباله روی راه انصاریفرد است. به این دو جوان نام مهرداد اولادی و میلاد میداوودی را هم باید اضافه کنیم که هر دوی آنها اگر تمرکزشان را بیشتر روی فوتبالشان بگذارند، انتخاب مهاجمان تیم ملی برای کوئیروش را بسیار سخت می‌کنند. دو جوان خوش آتیه دیگر هم در این خط منتظر شکوفایی هستند: محسن مسلمان 20 ساله و بختیار رحمانی 19 ساله.
×××
با توجه به موارد فوق و علی‌رغم هرج و مرج مدیریتی فوتبال ایران و مزاحمت‌های معلمین اخلاق اسلامی در فوتبال، این تیم با حضور سه ساله‌ی کوئیروش می‌تواند به موفقیتی فراتر صعود به جام جهانی بیندیشد.