دوشنبه، تیر ۰۱، ۱۳۸۸

آموزش و تربیت مدیران ورزشی، تنها راه نجات فوتبالمان است

بازماندن تیم ملی از رسیدن به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، فارغ از مسائل سیاسی‌اش، برای هیچ ایرانی علاقمند به فوتبال، خوشایند نبود. اما این اتفاق و خالی بودن تقویم بازی‌های ملی ما تا 5 ماه دیگر (بازی بعدی تیم ملی ایران: چهارشنبه 23 آبان 1388 مقابل اردن – مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا) اقلاً فرصت خوبی را ایجاد کرد تا بدون متهم شدن به تضعیف تیم ملی، بتوان عملکرد این تیم را در سه سال اخیر (پس از جام جهانی 2006 آلمان) بررسی کرد.
بازه مورد بررسی از تیر ماه 1385 تا خرداد 1388 را شامل می‌شود. یعنی دقیقاً پس از مسابقات جام جهانی 2006 آلمان تاکنون. در طول این 36 ماه، تیم ملی در 53 دیدار (25 دیدار رسمی و 28 دیدار دوستانه) شرکت کرده است، که حاصل آن 29 برد، 19 تساوی و 5 باخت بوده است.
در طول این نوشته به بررسی نتایج کلی تیم ایران و رتبه ایران در رده‌بندی فیفا، مقایسه رتبه ایران با دیگر تیم‌های مطرح آسیایی، بررسی عملکرد دو رئیس فدراسیون و 5 سرمربی تیم ملی در این دوران، پرداخته خواهد شد.
بررسی نتایج کلی
همانطور که اشاره شد، تیم ایران در طول این مدت 53 بار به میدان رفته است، که جدول زیر تاریخ، محل، مناسبت، نتیجه، سرمربی و رئیس فدراسیون تیم ملی را در هر دیدار نشان می‌دهد.
*توجه داشته باشید که منبع آمار ارائه شده در این نوشته وب سایت رسمی فیفا است.*

در این دیدارها، تیم ایران بهترین و بدترین نتایج را مقابل تیم‌های آمریکای مرکزی و در دیدارهای دوستانه‌اش کسب کرده است. پیروزی 8 بر 1 مقابل جامائیکا و شکست 4 بر صفر مقابل مکزیک.
جدول زیر خلاصه آمار نتایج تیم ایران را نشان می‌دهد.

در 25 دیدار رسمی‌ای که تیم ایران برگزار کرده است، بدون احتساب شکست مقابل کره‌جنوبی در ضربات پنالتی (جام ملت‌های آسیا تیر 1386)، تیم ایران تنها یک بار شکست خورده است. شکست 2 بر 1 مقابل عربستان در تهران که منجر به برکناری علی دایی از سمت سرمربیگری تیم ملی شد و یکی از بزرگترین دلایل عدم صعود به جام جهانی نیز به حساب آمد.
نکته جالب دیگر در مورد نتایج تیم ملی تأثیر ناچیز دیدارهای خانگی و دیدارهای خارج از خانه در بازی‌های رسمی تیم بوده است! کسب 23 امتیاز از 12 بازی در خانه و 23 امتیاز از 13 بازی در خارج از خانه، نشان از تأثیر 5 درصدی بازی‌های خانگی در نتایج تیم ملی دارد!
نمودار زیر روند تغییرات رتبه ایران در رده‌بندی فیفا را نشان می‌دهد. این نمودار از سال 1993 تا جون 2009 را شامل می‌شود.

اگر از افت ناگهانی رتبه ایران در حد فاصل سال 2005 و 2006 (سال آخر ریاست محمد دادکان) بگذریم، روند تغییرات رتبه ایران در این جدول از سال 2006 تاکنون، روندی نسبتاً یکنواخت اما رو به پائین بوده است.
از آنجایی که بررسی تک بعدی روند نتایج تیم ملی، بیانگر موقعیت تیم ما در آسیا نیست، رتبه و امتیاز شش تیم دیگر آسیا (استرالیا، ژاپن، کره‌جنوبی، کره‌شمالی، غربستان و بحرین) در رده‌بندی فیفا هم در جدول زیر ارائه شده است.


آمار ارائه شده در این جدول میانگین و ترجمه‌ای است از سه نمودارگوناگون رده‌بندی فیفا شامل:
نمودار تغییرات رتبه تیم‌های آسیایی در جهان
نمودار تغییرات رتبه تیم‌های آسیایی در آسیا
نمودار تغییرات امتیاز تیم‌های آسیایی
روش امتیاز آوری تیم‌ها در سیستم رده‌بندی فیفا را می‌توانید اینجا مشاهده کنید.

علت انتخاب این تیم‌ها صرفاً نتایج مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 بوده است. چرا که چهار تیم استرالیا، ژاپن، کره‌جنوبی و کره‌شمالی به طور مستقیم به جام جهانی صعود کرده‌اند و از بین برنده دیدار دو تیم عربستان و بحرین و نماینده اقیانوسیه (نیوزیلند)، یک تیم دیگر به جام جهانی راه خواهد یافت.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، در سه سال گذشته ایران به طور متوسط پس از ژاپن و استرالیا، تیم سوم آسیا بوده است. اما در نهایت این کره‌شمالی تیم هفدهم آسیا بود که توانست با ناکام کردن ایران، پس از 44 سال به جام جهانی صعود کند.
بررسی نتایج تیم ملی به تفکیک رئیس فدراسیون
صفایی فراهانی را از بدنه سیاسیون اصلاح طلب بر مسند فدراسیون فوتبال می‌نشانیم، چون دولتمان، دولت اصلاح طلب بوده است.
در دوران صفایی فراهانی که پس از جام جهانی 2006 آغاز شد و تا دی 1386 ادامه داشت، تیم ملی در 10 دیدار رسمی حاضر شد (جدول زیر) که حاصل آن 5 برد و 5 تساوی بود. رتبه ایران در رده‌بندی فیفا از 47 به 41 ارتقا یافت.


بعد از تغییر دولت، علی کفاشیان را رئیس فدراسیون فوتبال می‌کنیم. برخی از سوابق کفاشیان:
متولد 1333، عضو تیم ملی دو و میدانی از سال 1355 تا 1359. رئیس فدراسیون دو و میدانی از سال 1360 تا 1370 و دوباره 1375 تا 1382. سرپرست فدراسیون‌های ورزش‌های رزمی، ژیمناستیک، بولینگ وبیلیارد ، سوارکاری ، شطرنج ، قایقرانی و اسکی روی آب. دبیر کل کمیته المپیک از 1383 تاکنون. رئیس فدراسیون فوتبال از دی ماه 1386 تاکنون.
واقعاً چطور می‌شود یک نفر توانایی مدیریت در ورزش‌های گوناگون را داشته باشد؟ چطور می‌شود در سن 27 سالگی و تنها یک سال پس از کناره‌گیری از تیم ملی دو و میدانی، رئیس فدراسیون دو و میدانی شد؟ مگر خود ایشان به تمسخر در جواب جلال يحيى زاده نماينده مردم تفت و ميبد در مجلس شوراى اسلامى، نگفتند: "مثلاً خوب است كه بگوييم يكى از بازيكنان تيم ملى فدراسيون فوتبال را اداره كند؟ آيا آنها مى توانند اين كار را انجام دهند؟ اگر اين طور است بازيكن تيم ملى را رئيس فدراسيون فوتبال كنيد."
اما در دوران کفاشیان که پس از صفایی فراهانی تاکنون بوده است، تیم ملی دچار 9 درصد افت در کسب نتیجه شده است و در 15 بازی رسمی با 6 برد، 8 تساوی و یک باخت، کمتر از 58 درصد امتیاز ممکن را کسب کرده است. ضمن این که رتبه ایران در رده‌بندی فیفا در همان چند ماه آغازین ریاست کفاشیان، 4 پله افت داشته است و در حال حاضر هم با ایستادن در رده 52 دنیا، باز یک پله سقوط داشته است. رتبه تیم در آسیا هم از دوم در زمان فراهانی به چهارم در زمان کفاشیان تنزل داشته است.


بررسی نتایج تیم ملی به تفکیک سرمربی
در طول سه سال گذشته، تیم ملی 6 سرمربی داشته است. اما بیش از 80 درصد این دوران امیر قلعه‌نوعی و علی دایی سرمربی بوده‌اند. محمد مایلی کهن هم در اتفاقی استثنایی در کل دنیا، در طول دوران کوتاه سرمربیگری‌اش هرگز بخت نشستن روی نیمکت تیم ملی را پیدا نکرد!
همانطور که در جدول زیر نشان داده شده است، آمار امیر قلعه‌نوعی در بازی‌های رسمی ایران، بسیار بهتر سایر مربیان بوده است. قلعه‌نوعی با کسب بیش از 70 درصد امتیاز ممکن در 9 دیدار رسمی، بسیار بهتر از علی دایی نتیجه گرفته است (58 درصد در 12 بازی). پس از گزینش قطبی به عنوان سرمربی تیم ملی، هر چند که تیم ملی در سه بازی تحت هدایت او بازی به بازی روان تر و بهتر بازی کرد؛ اما افشین قطبی با کسب حدود 56 درصد امتیازهای ممکن، شانه به شانه علی دایی ایستاده است.


نتیجه‌گیری
با این که در سه سال گذشته و در 25 دیدار رسمی، تنها یک شکست داشته‌ایم، اما اوج امتیاز از دست دادن‌های ما در تعدد تساوی‌ها خلاصه شده است. 13 تساوی در 25 دیدار. یعنی بیش از نیمی از دیدارهای رسمی‌مان با نتیجه مساوی به پایان رسیده است. این تساوی کم و بیش گریبانگیر همه سرمربی‌ها بوده است، هر چند که عملکرد قلعه‌نوعی بهتر از دیگر مربیان بوده است.
اما اگر به دنبال دلیلی برای عدم صعود به جام جهانی هستیم، باید دلیل را در مدیریت فوتبالمان پیدا کنیم که با از دست دادن مربی موفقی چون قلعه‌نوعی و آوردن علی دایی کم تجربه و کینه‌جو، سبب ریزش 12 درصدی امتیازات کسب شدند.
متأسفانه بحث مدیریت فوتبال ما بیشتر یک بحث سیاسی است تا ورزشی و همه مدیران باید از بدنه دولت باشند تا به سطوح بالا برسند.
اگر بازیکنی به فدراسیون خرده بگیرد، ولو اینکه بهترین بازیکن ایران باشد، جایی در تیم نخواهد داشت. یا اگر بازیکنی عقیده‌اش با دولت همخوانی ندارد، مجبورش می‌کنند اطاعت کند. حتی شده بین دو نیمه مهمترین بازی ایران در سال‌های اخیر باشد.
دلیل عدم صعود را باید در تأثیر مدیریت فوتبال در گریزان کردن مردم از استادیوم‌ها جست. چرا که با حرکاتی نظیر برخورد پلیسی با تماشاگران و یا عدم پذیرش حق نیمی از جامعه (زنان) برای حضور در استادیوم‌ها، باعث قهر مردم از تیم ملی شده‌اند.
دلیل حذف تیم ملی را باید در عوض کردن فصلی مدیران پرسپولیس و استقلال پیدا کرد. واقعاً در سه سال گذشته نه پرسپولیس و نه استقلال ثباتی در مدیریت خود نداشته‌اند و همه می‌دانیم که هسته اصلی تیم ملی از همین دو باشگاه تشکیل می‌شود.
اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که اکثر تغییرات در تیم‌های در سطج مربیان است. مربی ایرانی را می‌اورند، چهار ماه بعد اخراجش می‌کنند و یک مربی خارجی را با پولی هنگفت و با سلام و صلوات وارد می‌کنند. اما دوباره چند ماه بعد یا مربی خارجی تحمل دخالت‌های بیجای مدیران را ندارد و می‌رود. و یا مدیران تحمل جا افتادن مربی خارجی را ندارند و او را برکنار می‌کنند. که البته در هر دو حالت مربی خارجی پولش را تمام و کمال می‌گیرد!
از سوی دیگر تقریباً سالی 2 یا 3 بار مربی به خارج می‌فرستیم برای دوره دیدن و یا مدرس ‌می‌آوریم برای آموزش مربیانمان. بدون آنکه به جای دیدن نوک بینی‌‌مان، کمی دورتر را ببینیم و به آموزش مدیران ورزشی بپردازیم. یا حتی در برنامه‌ای کوتاه مدت (مثلاً 10 ساله) مدیران خارجی را استخدام کنیم تا اصول اولیه و صحیح مدیریت ورزشی را در سیستم سنتی ورزشی‌مان پیاده کنند.
ختم کلام اینکه، معتقدم فارغ از ضعف عدم همکاری در ورزش‌های تیمی‌مان، بزرگترین ضعف‌مان به کارگیری نامهره‌ها در پست‌های مدیریتی است.

پنجشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۸

30 ثانیه کریمی و سه امتیاز حیاتی


حتی همین برد کم رمق هم کافی بود تا بار دیگر به حضور در جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی امیدوار شویم. در حالی که تیم ملی ایران در 4 بازی گذشته خود (شامل 2 دیدار خانگی)، به سادگی 9 امتیاز از دست داده بود، دیدار با امارات آخرین امیدمان را برای صعود به جام جهانی زنده نگه داشت.
چهارشنبه عصر به وقت تهران، تیم ملی ایران در دیداری یکطرفه و با تکیه بر تکنیک بازیکنان خود، توانست پس از 8 ماه در مسابقات مقدماتی جام جهانی پیروز از زمین خارج شود. در این دیدار تیم ایران فاقد هر گونه طراوت تاکتیکی بود و در طول نود دقیقه با اتکا به مهارت فردی برخی بازیکنان نظیر، پژمان نوری، علی کریمی، محمدرضا خلعتبری و حسین کعبی توانست برتری خود را بر حریف ضعیف و بی انگیزه‌اش دیکته کند.
در مورد امارات که به عنوان کم امتیازترین تیم به این مرحله صعود کرده بود، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که امارات در 9 دیدار گذشته خود در رقابت‌های مقدماتی جام جهانی، طی یکسال گذشته، 8 شکست رو پذیرفته و تنها در دیدار خانگی مقابل ایران به تساوی رسیده است!

آنالیز شرایط صعود ایران:
با برد ایران مقابل اماراتو تساوی عربستان با کره‌جنوبی، بسیاری از اما و اگرهای گروه دوم رقابت‌های مقدماتی جام جهانی در آسیا از بین رفت.
در حال حاضر تیم ایران در بازی آخر خود (چهارشنبه 27 خرداد) مقابل کره‌جنوبی:

یک) اگر شکست بخورد، هیچ امیدی به صعود نخواهد داشت؛

دو) اگر پیروز شود و دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی مساوی شود، به جام جهانی صعود می‌کند؛

سه) اگر پیروز شود و دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی برنده داشته باشد، به عنوان تیم سوم گروه باید برای نیم سهمیه باقی مانده آسیا به مصاف تیم سوم گروه یک برود (به احتمال بسیار زیاد بحرین) و در صورت پیروزی در مجموع دو دیدار رفت و برگشت به مصاف نیوزلند برود؛ تا در صورت پیروزی در آن دیدار به جام جهانی برود؛

چهار) اگر مساوی کند و دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی مساوی شود، هیچ امیدی به صعود نخواهد داشت؛

پنجم) اگر مساوی کند و کره‌شمالی برنده دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی باشد، مشابه حالت سه؛

ششم) اگر مساوی کند و عربستان با اختلاف 2 گل یا بیشتر، برنده دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی باشد، مشابه حالت سه؛

هفتم) اگر مساوی کند و عربستان با اختلاف 1 گل، برنده دیدار دو تیم عربستان و کره‌شمالی باشد، آنوقت با توجه به اینکه امتیاز و تفاضل گل ایران و کره‌شمالی برابر می‌شود:

الف) هر تیمی که در دیدار روز آخر بیشتر گل به ثمر رسانده باشد، به دلیل گل زده بهتر (امتیاز و تفاضل گل برابر) سوم می‌شود و حالتی مشابه حالت سه خواهد داشت.

ب) در صورت به ثمر رساندن تعداد گل برابر در دیدار روز آخر، ایران به دلیل پیروزی مقابل کره‌شمالی، به عنوان تیم سوم شناخته خواهد شد و حالتی مشابه حالت سه خواهد داشت.
×××

آنالیز نفر به نفر تیم ایران در بازی مقابل امارات:
سید مهدی رحمتی؛
با این که در طول بازی تعداد حملات امارات انگشت شمار بود، اما حس داشتن یک دروازه‌بان مطمئن درون دروازه تیم ملی، حس بسیار خوشایندی بود. پس از خداحافظی عابدزاده از تیم ملی و در طول ده سال گذشته دروازه‌بانانی نظیر پرویز برومند، مهدی واعظی، نیما نکیسا، داوود فنایی، ابراهیم میرزاپور، حسن رودباریان و وحید طالب‌لو، در مقاطع مختلف سنگربان تیم ملی بوده‌اند. اما هیچکدام نتوانستند نقطه قوتی در تیم باشند. به عبارت دیگر همیشه یکی از دغدغه‌های تیم ملی ایران در ده سال گذشته نداشتن دروازه‌بان مطمئن بوده است. اما این روزها دروازه ایران با حضور رحمتی، بار دیگر به یکی از نقاط قوت تیم تبدیل شده است.

هادی عقیلی؛
او هم مانند رحمتی و دیگر مدافعان تیم، روز چندان سختی نداشت، اما علی رغم تسلطش در هنگام دفاع، در بازی سازی بسیار بی دقت عمل کرد. در واقع بازی سازی او در طول بازی به زیر توپ زدن خلاصه می‌شد. این موضوع یکی از ریشه‌های بی برنامه بودن حملات تیم ایران است که مدافعان تیم سعی دارند با پاس بلند مهاجمان را صاحب توپ کنند، اما با این حرکت، عملاً هافبک‌های بازی ساز تیم را از جریان بازی خارج می‌کنند. این ضعف از زمانی من به یاد دارم در تیم ایران بوده است. محمد پنجعلی، سیامک رحیم‌پور، مرتضی فنونی‌زاده، نادر محمدخانی، محمد خاکپور، افشین پیروانی، محمد نصرتی، رحمان رضایی و مدافعان کنونی همگی با این روش، تاکتیک تیمی را از بین برده‌اند.

سید جلال حسینی؛
در حالی که سید جلال در بازی سازی کمی بهتر از عقیلی نشان داد و یکی دو بار با حرکات انفجاری خود از دفاع کند و آغازگر حمله به دروازه امارات بود، نزدیک بود با اشتباه بزرگش در دقایق پایانی بازی، آخرین بخت ایران برای حضور در جام جهانی را نابود کند. به طور کلی، حسینی بهتر از عقیلی در بازی سازی تیم نقش داشت، اما بدتر از او به وظیفه اصلی‌اش، که همان دفاع کردن بود، پرداخت.

حسین کعبی؛
کعبی مثل همیشه بود و همین مثل همیشه بودنش برای ما کافی بود تا جناح راست تیم ملی جناحی قابل اتکا باشد. نفوذهای کعبی چه در نیمه اول و چه در نیمه دوم، یکی از نقاط قوت بازی دیروز بود. کعبی با تکل‌های معروفش در نیمه دوم یکی دوبار نقش مهمی در دفاع داشت. شاید بزرگترین ایراد کعبی، بازی کردن با سر پائین باشد، که قدرت تصمیم‌گیری به موقع را در او به میزان قابل توجهی پائین می‌آورد.

پژمان نوری؛
به اعتقاد من پژمان نوری بهترین بازیکن بازی ایران مقابل امارات بود. نوری که پست تخصصی‌اش هافبک میانی است، دیروز در دفاع چپ تیم ملی بسیار بهتر و مؤثرتر از محمد نصرتی (دفاع چپ ایران در بازی با کره‌شمالی) بازی کرد. پژمان باید قبول کند که با توجه به ترافیک هافبک میانی در تیم ملی و فقدان یک دفاع چپ جنگنده، می‌تواند در نقش دفاع چپ، هم فرصت بیشتری برای بازی داشته باشد و هم دفاع چپ تیم را سر و سامان بخشد. نوری در بازی با امارات ضمن حضور موفق در حملات یکی دوبار در دفاع هم بسیار خوب ظاهر شد که نمونه بارز آن ناکام گذاشتن مهاجم امارات در دقایق پایانی بازی و در حوالی منطقه شش قدم دروازه ایران بود.

آندرانیک تیموریان؛
پیش از بررسی عملکرد آندو، بد نیست به این نکته اشاره کنم، که ای کاش قطبی به جای سیستم تدافعی 4-2-3-1، یکی از دو هافبک دفاعی تیم را با یک مهاجم جابجا می‌کرد. آندو دیروز در ترکیب اصلی بود ،اما نبود! در واقع از آن بازیکن مؤثر 2 سال پیش تیم ملی، فقط یک اسم باقی مانده است و دیگر هیچ. آندو در دیدار دیشب، یکی از ضعیف‌ترین بازیکنان تیم بود.

جواد نکونام؛
جواد که تاکنون در دور چهارم مسابقات مقدماتی جام جهانی در آسیا با به ثمر رساندن 3 گل (43 درصد کل گل‌ها) مؤثرترین بازیکن تیم ملی بوده است، در بازی با امارات و پس از طی کردن محرومیتش در بازی با کره‌شمالی به عنوان فرشته نجات تیم به زمین آمده بود. اما همین مسؤولیت، بار روانی سنگینی برای او ایجاد کرده بود که در نهایت از او یک بازیکن معمولی ساخته بود. نکونام به جز یکی دو پاس خوبش در طول بازی چندان مؤثر نبود، ضمن این که یکی از بهترین بخت‌های گلزنی ایران را نیز از دست داد.

مهدی مهدوی کیا؛
مهدوی کیا یکی از بازیکنان محبوب من است. اما دیدن بازی‌های او در ماه‌های اخیر تنها خبر از یک چیز می‌دهد و آن هم رسیدن به نقطه پایانی دوران طلای اوست. بی دلیل نیست که او در اکثر دیدارهای اینتراخت فرانکفورت، حتی نیمکت نشین هم نبود و بازی‌ها را از روی سکو دنبال می‌کرد. در واقع بهترین تصمیم قطبی، تعویض کاپیتان تیم ملی در بین دو نیمه بود.

مسعود شجاعی؛
تنها بازیکن جوان خط آتش تیم ملی در بازی با امارات، بسیار بی نشاط و بی دقت بود. شجاعی که عملکردش در بازی مقابل کره‌شمالی نیز، چنگی به دل نزد، این بار هم در طول 80 دقیقه حضورش در زمین، بیشتر برای خودش بازی کرد تا تیم. اوج بی‌دقتی او زمانی بود که یکی از معدود پاس‌های خوب نکونام در موقعیتی استثنایی به او رسید، اما او آنقدر با توپ جلو رفت (در حالی که با دروزاه‌بان امارات تک به تک بود) که دیگر شانسی برای زدن ضربه نداشت. آنگاه تصمیم گرفت که آرش برهانی را صاحب توپ کند که خیلی دیر شده بود. اما دوندگی او در این دیدار قابل تحسین بود. مسعود دو بار در نیمه دوم، تا پشت محوطه جریمه ما بازگشت تا جای خالی کعبی و سید حلال حسینی را پر کند.

علی کریمی؛
شاید هیچ کس به اندازه علی دایی از گلزنی کریمی در بازی مقابل امارات حسرت نخورد. کریمی که دیشب شاید تنها 30 ثانیه همان کریمی‌ای بود که مردم انتظارش را داشتند، در همان 30 ثانیه مفیدش، تنها گل تیم ایران را به ثمر رساند تا امیدها را برای حضور در جام جهانی زنده نگه دارد. شاید حالا دایی بیش از پیش حسرت لجبازی‌ها و دشمن تراشی‌های خود را بخورد. چرا که کریمی درست مانند فرشاد پیوس 20 سال پیش و علی دایی 10 سال پیش، در طول نود دقیقه بازی، هر لحظه بوی گل می‌دهد. این همان عبارتی است که علی پروین درباره فرشاد پیوس استفاده کرده بود و حقیقت هم داشت. اگر یک بار دیگر لحظه گلزنی کریمی را مرور کنیم، آرامش او و نیم نگاهش به دروازه امارات هنگام زدن ضربه، دو فاکتور مهمی است که اکثر بازیکنان تیم ملی، از بکارگیری توأم آن عاجز هستند.

وحید هاشمیان؛
به جرأت می‌گویم که هاشمیان مانند بسیاری از دیدارهای اخیر ایران، بدترین بازیکن تیم بود که هیچ نقشی را در تیم بر عهده نگرفت. شاید نجابت قطبی باعث حضور 58 دقیقه‌ای او در زمین شد و الا مربیانی مانند امیر قلعه‌نوعی که صبور نیستند، چنین بازیکنانی را در همان 30 دقیقه اول از زمین بیرون می‌کشند.

محمدرضا خلعتبری؛
خلعتبری که نیمه دوم به جای مهدوی کیای بی اثر وارد زمین شده بود، دقیقاً بر عکس او بسیار مؤثر ظاهر شد تا نشان دهد چیزی که تیم ملی در حال حاضر نیازمند آن است، تلفیق انگیزه و تجربه است. خلعتبری تنها 2 دقیقه پس از حضورش در زمین خود را در موقعیتی استثنایی قرار داد و اتفاقاً ضربه سر خوبی هم زد، اما از بخت بد او توپ وارد دروازه نشد. محمدرضا خلعتبری در ادامه هم بسیار پر جنب و جوش ظاهر شد، هر چند که در چند صحنه اصرار بیش از اندازه‌اش به تکروی، موقعیت‌های خوبی را از تیم گرفت؛ اما در کل بسیار بهتر از مهدوی کیا نشان داد.

آرش برهانی؛
برهانی که انگار فقط بلد است در تیم قلعه‌نوعی گل بزند، دیشب هم بهترین بخت ایران را برای زدن گل دوم، در حالی از دست که دروازه‌ای تقریباً خالی را پیش رویش داشت. آرش در همان موقعیتی که قبلاً اشاره کردم (تعلل شجاعی) هر چند دیر، اما صاحب یک موقعیت طلایی برای گلزنی شد، اما باز هم نتوانست گل بزند. برهانی که در این بازی از دقیقه 58 به جای شبحی به نام هاشمیان به بازی گرفته شد، اقلاً این خاصیت را داشت تا بیننده بازی حس کند 11 نفر در تیم ایران بازی می‌کنند!

خسرو حیدری؛
خسرو حیدری که در دقیقه 80 به جای شجاعی به زمین آمد، با حضورش در زمین جای خود را با خلعتبری عوض کرد تا هر دو در پست‌های تخصصی‌شان قرار بگیرند. حیدری که یکی از بهترین‌های استقلال و لیگ در لیگ هشتم بود و از ارکان اصلی قهرمانی آبی‌پوشان، در تیم ملی به حقش نرسید و نتوانست خودش را به طور کامل نشان دهد. هر چند که همان حضور ده دقیقه‌اش هم منجر به ایجاد موقعیتی ایده‌آل برای کعبی شد.

افشین قطبی؛
قطبی هم مانند بسیاری از مربیان ایرانی، چیزی به عنوان سبک یا تاکتیک در چنته‌اش ندارد. اما تخصص و تبحر او در آنالیز تیم حریف، به همراه شخصیتش، بزرگترین داشته‌های او هستند. بازی‌خوانی قطبی در نیمه دوم بازی مقابل امارات تحسین برانگیز بود و به جای فراخواندن تیم به دفاع، آنها را تشویق به بازی آرام اما رو به جلو می‌کرد. هر سه تعویض قطبی در بازی با امارات خوب بود، اما امیدورام او از بازی خلعتبری، برهانی و حیدری راضی شده باشد تا اقلاً دو نفر از این سه بازیکن به جای هاشمیان و مهدوی کیا در روز سرنوشت ساز بازی مقابل کره‌جنوبی در ترکیب اصلی تیم قرار بگیرند.