بازماندن تیم ملی از رسیدن به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، فارغ از مسائل سیاسیاش، برای هیچ ایرانی علاقمند به فوتبال، خوشایند نبود. اما این اتفاق و خالی بودن تقویم بازیهای ملی ما تا 5 ماه دیگر (بازی بعدی تیم ملی ایران: چهارشنبه 23 آبان 1388 مقابل اردن – مسابقات مقدماتی جام ملتهای آسیا) اقلاً فرصت خوبی را ایجاد کرد تا بدون متهم شدن به تضعیف تیم ملی، بتوان عملکرد این تیم را در سه سال اخیر (پس از جام جهانی 2006 آلمان) بررسی کرد.
بازه مورد بررسی از تیر ماه 1385 تا خرداد 1388 را شامل میشود. یعنی دقیقاً پس از مسابقات جام جهانی 2006 آلمان تاکنون. در طول این 36 ماه، تیم ملی در 53 دیدار (25 دیدار رسمی و 28 دیدار دوستانه) شرکت کرده است، که حاصل آن 29 برد، 19 تساوی و 5 باخت بوده است.
در طول این نوشته به بررسی نتایج کلی تیم ایران و رتبه ایران در ردهبندی فیفا، مقایسه رتبه ایران با دیگر تیمهای مطرح آسیایی، بررسی عملکرد دو رئیس فدراسیون و 5 سرمربی تیم ملی در این دوران، پرداخته خواهد شد.
بررسی نتایج کلی
همانطور که اشاره شد، تیم ایران در طول این مدت 53 بار به میدان رفته است، که جدول زیر تاریخ، محل، مناسبت، نتیجه، سرمربی و رئیس فدراسیون تیم ملی را در هر دیدار نشان میدهد.
بازه مورد بررسی از تیر ماه 1385 تا خرداد 1388 را شامل میشود. یعنی دقیقاً پس از مسابقات جام جهانی 2006 آلمان تاکنون. در طول این 36 ماه، تیم ملی در 53 دیدار (25 دیدار رسمی و 28 دیدار دوستانه) شرکت کرده است، که حاصل آن 29 برد، 19 تساوی و 5 باخت بوده است.
در طول این نوشته به بررسی نتایج کلی تیم ایران و رتبه ایران در ردهبندی فیفا، مقایسه رتبه ایران با دیگر تیمهای مطرح آسیایی، بررسی عملکرد دو رئیس فدراسیون و 5 سرمربی تیم ملی در این دوران، پرداخته خواهد شد.
بررسی نتایج کلی
همانطور که اشاره شد، تیم ایران در طول این مدت 53 بار به میدان رفته است، که جدول زیر تاریخ، محل، مناسبت، نتیجه، سرمربی و رئیس فدراسیون تیم ملی را در هر دیدار نشان میدهد.
در این دیدارها، تیم ایران بهترین و بدترین نتایج را مقابل تیمهای آمریکای مرکزی و در دیدارهای دوستانهاش کسب کرده است. پیروزی 8 بر 1 مقابل جامائیکا و شکست 4 بر صفر مقابل مکزیک.
جدول زیر خلاصه آمار نتایج تیم ایران را نشان میدهد.
در 25 دیدار رسمیای که تیم ایران برگزار کرده است، بدون احتساب شکست مقابل کرهجنوبی در ضربات پنالتی (جام ملتهای آسیا تیر 1386)، تیم ایران تنها یک بار شکست خورده است. شکست 2 بر 1 مقابل عربستان در تهران که منجر به برکناری علی دایی از سمت سرمربیگری تیم ملی شد و یکی از بزرگترین دلایل عدم صعود به جام جهانی نیز به حساب آمد.
نکته جالب دیگر در مورد نتایج تیم ملی تأثیر ناچیز دیدارهای خانگی و دیدارهای خارج از خانه در بازیهای رسمی تیم بوده است! کسب 23 امتیاز از 12 بازی در خانه و 23 امتیاز از 13 بازی در خارج از خانه، نشان از تأثیر 5 درصدی بازیهای خانگی در نتایج تیم ملی دارد!
نمودار زیر روند تغییرات رتبه ایران در ردهبندی فیفا را نشان میدهد. این نمودار از سال 1993 تا جون 2009 را شامل میشود.
اگر از افت ناگهانی رتبه ایران در حد فاصل سال 2005 و 2006 (سال آخر ریاست محمد دادکان) بگذریم، روند تغییرات رتبه ایران در این جدول از سال 2006 تاکنون، روندی نسبتاً یکنواخت اما رو به پائین بوده است.
از آنجایی که بررسی تک بعدی روند نتایج تیم ملی، بیانگر موقعیت تیم ما در آسیا نیست، رتبه و امتیاز شش تیم دیگر آسیا (استرالیا، ژاپن، کرهجنوبی، کرهشمالی، غربستان و بحرین) در ردهبندی فیفا هم در جدول زیر ارائه شده است.
آمار ارائه شده در این جدول میانگین و ترجمهای است از سه نمودارگوناگون ردهبندی فیفا شامل:
نمودار تغییرات رتبه تیمهای آسیایی در جهان
نمودار تغییرات رتبه تیمهای آسیایی در آسیا
نمودار تغییرات امتیاز تیمهای آسیایی
روش امتیاز آوری تیمها در سیستم ردهبندی فیفا را میتوانید اینجا مشاهده کنید.
علت انتخاب این تیمها صرفاً نتایج مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 بوده است. چرا که چهار تیم استرالیا، ژاپن، کرهجنوبی و کرهشمالی به طور مستقیم به جام جهانی صعود کردهاند و از بین برنده دیدار دو تیم عربستان و بحرین و نماینده اقیانوسیه (نیوزیلند)، یک تیم دیگر به جام جهانی راه خواهد یافت.
همانطور که ملاحظه میکنید، در سه سال گذشته ایران به طور متوسط پس از ژاپن و استرالیا، تیم سوم آسیا بوده است. اما در نهایت این کرهشمالی تیم هفدهم آسیا بود که توانست با ناکام کردن ایران، پس از 44 سال به جام جهانی صعود کند.
بررسی نتایج تیم ملی به تفکیک رئیس فدراسیون
صفایی فراهانی را از بدنه سیاسیون اصلاح طلب بر مسند فدراسیون فوتبال مینشانیم، چون دولتمان، دولت اصلاح طلب بوده است.
در دوران صفایی فراهانی که پس از جام جهانی 2006 آغاز شد و تا دی 1386 ادامه داشت، تیم ملی در 10 دیدار رسمی حاضر شد (جدول زیر) که حاصل آن 5 برد و 5 تساوی بود. رتبه ایران در ردهبندی فیفا از 47 به 41 ارتقا یافت.
بعد از تغییر دولت، علی کفاشیان را رئیس فدراسیون فوتبال میکنیم. برخی از سوابق کفاشیان:
متولد 1333، عضو تیم ملی دو و میدانی از سال 1355 تا 1359. رئیس فدراسیون دو و میدانی از سال 1360 تا 1370 و دوباره 1375 تا 1382. سرپرست فدراسیونهای ورزشهای رزمی، ژیمناستیک، بولینگ وبیلیارد ، سوارکاری ، شطرنج ، قایقرانی و اسکی روی آب. دبیر کل کمیته المپیک از 1383 تاکنون. رئیس فدراسیون فوتبال از دی ماه 1386 تاکنون.
واقعاً چطور میشود یک نفر توانایی مدیریت در ورزشهای گوناگون را داشته باشد؟ چطور میشود در سن 27 سالگی و تنها یک سال پس از کنارهگیری از تیم ملی دو و میدانی، رئیس فدراسیون دو و میدانی شد؟ مگر خود ایشان به تمسخر در جواب جلال يحيى زاده نماينده مردم تفت و ميبد در مجلس شوراى اسلامى، نگفتند: "مثلاً خوب است كه بگوييم يكى از بازيكنان تيم ملى فدراسيون فوتبال را اداره كند؟ آيا آنها مى توانند اين كار را انجام دهند؟ اگر اين طور است بازيكن تيم ملى را رئيس فدراسيون فوتبال كنيد."
اما در دوران کفاشیان که پس از صفایی فراهانی تاکنون بوده است، تیم ملی دچار 9 درصد افت در کسب نتیجه شده است و در 15 بازی رسمی با 6 برد، 8 تساوی و یک باخت، کمتر از 58 درصد امتیاز ممکن را کسب کرده است. ضمن این که رتبه ایران در ردهبندی فیفا در همان چند ماه آغازین ریاست کفاشیان، 4 پله افت داشته است و در حال حاضر هم با ایستادن در رده 52 دنیا، باز یک پله سقوط داشته است. رتبه تیم در آسیا هم از دوم در زمان فراهانی به چهارم در زمان کفاشیان تنزل داشته است.
بررسی نتایج تیم ملی به تفکیک سرمربی
در طول سه سال گذشته، تیم ملی 6 سرمربی داشته است. اما بیش از 80 درصد این دوران امیر قلعهنوعی و علی دایی سرمربی بودهاند. محمد مایلی کهن هم در اتفاقی استثنایی در کل دنیا، در طول دوران کوتاه سرمربیگریاش هرگز بخت نشستن روی نیمکت تیم ملی را پیدا نکرد!
همانطور که در جدول زیر نشان داده شده است، آمار امیر قلعهنوعی در بازیهای رسمی ایران، بسیار بهتر سایر مربیان بوده است. قلعهنوعی با کسب بیش از 70 درصد امتیاز ممکن در 9 دیدار رسمی، بسیار بهتر از علی دایی نتیجه گرفته است (58 درصد در 12 بازی). پس از گزینش قطبی به عنوان سرمربی تیم ملی، هر چند که تیم ملی در سه بازی تحت هدایت او بازی به بازی روان تر و بهتر بازی کرد؛ اما افشین قطبی با کسب حدود 56 درصد امتیازهای ممکن، شانه به شانه علی دایی ایستاده است.
نتیجهگیری
با این که در سه سال گذشته و در 25 دیدار رسمی، تنها یک شکست داشتهایم، اما اوج امتیاز از دست دادنهای ما در تعدد تساویها خلاصه شده است. 13 تساوی در 25 دیدار. یعنی بیش از نیمی از دیدارهای رسمیمان با نتیجه مساوی به پایان رسیده است. این تساوی کم و بیش گریبانگیر همه سرمربیها بوده است، هر چند که عملکرد قلعهنوعی بهتر از دیگر مربیان بوده است.
اما اگر به دنبال دلیلی برای عدم صعود به جام جهانی هستیم، باید دلیل را در مدیریت فوتبالمان پیدا کنیم که با از دست دادن مربی موفقی چون قلعهنوعی و آوردن علی دایی کم تجربه و کینهجو، سبب ریزش 12 درصدی امتیازات کسب شدند.
متأسفانه بحث مدیریت فوتبال ما بیشتر یک بحث سیاسی است تا ورزشی و همه مدیران باید از بدنه دولت باشند تا به سطوح بالا برسند.
اگر بازیکنی به فدراسیون خرده بگیرد، ولو اینکه بهترین بازیکن ایران باشد، جایی در تیم نخواهد داشت. یا اگر بازیکنی عقیدهاش با دولت همخوانی ندارد، مجبورش میکنند اطاعت کند. حتی شده بین دو نیمه مهمترین بازی ایران در سالهای اخیر باشد.
دلیل عدم صعود را باید در تأثیر مدیریت فوتبال در گریزان کردن مردم از استادیومها جست. چرا که با حرکاتی نظیر برخورد پلیسی با تماشاگران و یا عدم پذیرش حق نیمی از جامعه (زنان) برای حضور در استادیومها، باعث قهر مردم از تیم ملی شدهاند.
دلیل حذف تیم ملی را باید در عوض کردن فصلی مدیران پرسپولیس و استقلال پیدا کرد. واقعاً در سه سال گذشته نه پرسپولیس و نه استقلال ثباتی در مدیریت خود نداشتهاند و همه میدانیم که هسته اصلی تیم ملی از همین دو باشگاه تشکیل میشود.
اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که اکثر تغییرات در تیمهای در سطج مربیان است. مربی ایرانی را میاورند، چهار ماه بعد اخراجش میکنند و یک مربی خارجی را با پولی هنگفت و با سلام و صلوات وارد میکنند. اما دوباره چند ماه بعد یا مربی خارجی تحمل دخالتهای بیجای مدیران را ندارد و میرود. و یا مدیران تحمل جا افتادن مربی خارجی را ندارند و او را برکنار میکنند. که البته در هر دو حالت مربی خارجی پولش را تمام و کمال میگیرد!
از سوی دیگر تقریباً سالی 2 یا 3 بار مربی به خارج میفرستیم برای دوره دیدن و یا مدرس میآوریم برای آموزش مربیانمان. بدون آنکه به جای دیدن نوک بینیمان، کمی دورتر را ببینیم و به آموزش مدیران ورزشی بپردازیم. یا حتی در برنامهای کوتاه مدت (مثلاً 10 ساله) مدیران خارجی را استخدام کنیم تا اصول اولیه و صحیح مدیریت ورزشی را در سیستم سنتی ورزشیمان پیاده کنند.
ختم کلام اینکه، معتقدم فارغ از ضعف عدم همکاری در ورزشهای تیمیمان، بزرگترین ضعفمان به کارگیری نامهرهها در پستهای مدیریتی است.