اگر اخبار فوتبال ایران را دنبال میکنید، حتماً می دانید که تیم ملی در دیداری بسیار حساس مقابل عربستان باخت. پیروزی در این دیدار میتوانست همانقدر امیدهای صعود به جام جهانی را افزایش دهد که باخت در این دیدار، آن امیدها را کاهش داد.
در حال حاضر که این مطلب را مینویسم، خبر برکناری علی دایی از سمت سرمربیگری تیم ملی همه جا پیچیده است. اما هنوز معلوم نشده که چه کسی جانشین او شده است.
×××
بحث فنی بازی
اول؛ انتخاب نفرات
دایی هم مثل همه مربیهای دیگر حق انتخاب نفرات تیم ملی را داشت. او از این حق استفاده کرد و توانست کریم باقری را پس از هفت سال به تیم ملی بازگرداند. و با استفاده از همین حق علی کریمی را دعوت نکرد. به اعتقاد من کریم باقری و علی کریمی، از جمله 10 بازیکن برتر دهه اخیر فوتبال ایران هستند. اما هر دو بازیکن مذکور در برههای از زمان اشتباه کردند. باقری که با بازگشتش به تیم ملی، روح تازهای به تیم دمیده بود، به بهانه خستگی و در واقع برای لذت بردن از تعتیلات نوروزیاش، از حضور در تیم ملی سر باز زد. داستان کریمی هم که بر همه روشن است. به نظر من، دایی در عدم دعوت از کریمی کاملاً محق بود. همانطور که برانکو خداداد عزیزی را دعوت نمیکرد، و یا امه ژاکه از دعوت کانتونا و دیوید ژینولا امنتاع میکرد. اگر حتی مربی یک تیم آماتوری بوده باشید، اولین چیزی که در تیمتان نمیخواهید، بازیکن بی نظم و خود مختار است. و متأسفانه کریمی همیشه بی نظم بوده است.
فارغ از بحث این دو بازیکن، عدم دعوت از آرش برهانی بهترین گلزن حال حاضر لیگ برتر و مجتبی جباری (هر چند که او نیز مانند کریمی بی نظم است) توجیه منطقیای نداشت. ضمن این که علی رغم آمادگی خسرو حیدری، استفاده مکرر از حسین کعبی نا آماده (که روی گل اول عربستان، مقصر اصلی بود)، یکی از ایرادهای مهره چینی دایی به شمار میرفت.
در بحث نفرات تیم ملی، معتقدم همه بازیکنان شایسته در زمین بودند به جز دو نفر: آرش برهانی و خسرو حیدری که به ترتیب به جای غلامرضا رضایی و حسین کعبی میتوانستند به کار گرفته شوند.
دوم؛ تعویضها
به نظرم ورود هاشمیان به جای رضایی، یک تعویض نادرست بود. چرا که هاشمیان مدتهاست که شایسته حضور در تیم ملی نیست. ای کاش اقلاً به جای آوردن یک بازیکن کم اثر، دایی سیاوش اکبرپور را (از بین نیمکت نشینان آن روز) وارد زمین میکرد. تصور کنید اگر به جای مثلث کم فروغ نکونام، شجاعی و رضایی، مثلث هماهنگ جباری، برهانی و اکبرپور به کار گرفته میشد، چه تأثیری در نحوه حملات تیم ایجاد میشد؟
سوم؛ تاکتیک تیم
این بخش را با این نقل قول آغاز میکنم: "علی دايی درباره اشتباهات تاكتيكی تيم ملی نيز گفت: اين مسائل را بازيكنان بايد از 12 سالگی ياد بگيرند و من نمیتوانم خود به ميدان بروم و اين نكات فردی را به بازيكنانم گوشزد كنم."
حالا سوال اینجاست که پس وظیفه سرمربی چیست؟ صرف داشتن یه عده بازیکن و بازی دادن به آنها که میپسندیم، همه وظایف سرمربی را شامل میشود؟
دایی گفته است: " ما يك گل بد دريافت كرديم ضمن آنكه گل دوم نيز روی يك ضربه كرنر به دست آمد نه فشار حملات تيم عربستان. ضمن آنكه ما در همان صحنه نيز برای تمامی بازيكنان از جمله بازيكنی كه گلزنی كرد يار مستقيم گذاشته بوديم اما، بازيكن ما به وظيفهاش عمل نكرد و به همين دليل شكست خورديم."
آقای دایی که معتقد است هر دو گل را بر روی یک اتفاق خورده است، آیا به این نکته توجه کرده است که روی گل اول عربستان دفاع خطی ایران در آفساید گیری ناموفق بود؟ آیا علی دایی دیده است که روی گل دوم عربستان، که حاصل یک ضربه کرنر بود، هیچ کسی تیر دوم دروازهمان را نگرفته بود؟ و ما از همان ناحیه گل خوردیم؟
آقای دایی که اعلام کرده است: " معتقدم تيم ملی ايران امروز بسيار خوب بازی كرد و من به بازيكنان تيم ملی افتخار میكنم." آیا به این فکر کرده است که عربستان در نیمه یک گل سالم زد که با اشتباه داور پذیرفته نشد؟
آیا به این فکر کرده است که روی اشتباه مسلم سید جلال حسینی، که دایی از او شخصاً تعریف کرده است، رحمتی مرتکب یک خطای پنالتی شد، که کمترین جریمهاش اخراج دروازهبان ما میبایست بود؟ اما باز هم اشتباه داور در عدم اعلام پنالتی از بروز یک فاجعه جلوگیری کرد.
آقای دایی باز هم گفته است که: " متأسفانه اين طبيعت فوتبال ماست و ما پس از گل نبايد عقب میآمديم اين وظيفه بازيكنان بزرگتر تيم بود كه بايد شرايط هجومی تيم را حفظ میكردند اما، متأسفانه اين اتفاق نيفتاد."
نه آقای دایی شما هم مثل اکثر هموطنانمان، هر بردی را از آن خود میدانی و هر باخت را به گردن دیگران میاندازی. اگر شما فهمیدی که تیمت عقب کشیده، پس چرا با یک تعویض به جا و آوردن بازیکنی که در پی اثبات خود در تیم است، سعی نکردی روند تیمیات را عوض کنی؟ (دو تعویض ما یکی قبل از گل تیم خودمان بود و دیگری بعد از گل تساوی عربستان.)
در نهایت این که آقای دایی فرمودند: "سوال من اين است كه مگر يك تيم چند بازی میتواند پيروز شود و برد و باخت در فوتبال هر كشوری وجود دارد."
آقای دایی صرفاً برای یادآوریتان عرض میکنم که در پنج بازی مقدماتی جام جهانی ما یک برد داشتهایم، سه تساوی و یک باخت! من متوجه منظورتان در مورد " مگر يك تيم چند بازی میتواند پيروز شود" نمیشوم!
نکات جنبی بازی
اول؛ تماشاگران
بر خلاف ادعای واهی اکثر رسانهها، یکی از بدترین تماشگران دنیا هستیم. من بیش از 100 بار به استادیوم رفتهام. و هر بار سوای مسائل اخلاقی که کلاً در ورزشگاههای ما محلی از اعراب ندارد، موضوع تشویقها خیلی خندهدار است. هرگاه تیم مورد حمایت تماشاگران مقابل تیم حریف عقب میافتد، سکوت احمقانهای ورزشگاه را فرا میگیرد. همه سیگار میکشند و فحش میدهند. در همین بازی با عربستان، در دقایق پایانی نیمه اول، فریاد "علی کریمی علی کریمی" مردم همه جا را گرفته بود. شما که سرمربی تیمتان را میشناسید! اعصابش تعطیل است! درست قبل از پایان نیمه اول که دایی باید حواسش را جمع کند تا چهار کلمه با بازیکنانش حرف بزند، این تشویق احمقانه علی کریمی روحیه او را به شدت متزلزل میکند. باور کنید و بپذیرید که "علی کریمی" خودش دلش نمیخواهد که در تیم باشد!
در نیمه دوم بعد از گل ایران، که روی حرکت و فضا سازی عالی محمدرضا خلعتبری به دست آمد، تماشاگران شروع میکنند به تشویق دایی! همان علی داییای که تا چند وقت پیش، مادرش را در ورزشگاهها به فحش میکشیدند! دقیقاً در میان تشویقهاست که عربستان گل مساوی را میزند و ورزشگاه خفه میشود! ای بابا الان موقع تشویق است! پس روحیه تیم چی میشه؟
اما این پایان کار نیست! تنها یک دقیقه پس از گل دوم عربستان، تصویربردار نمایی بازتری از ورزشگاه را نشان میدهد. بدون اغراق 70 درصد تماشاگران رفتهاند! مابقی تماشاگران هم یا به دایی فحش میدهند و یا عربستان را تشویق میکنند!
دوم؛ علی دایی
با احترام به علی پروین، احمدرضا عابدزاده و خیلیهای دیگر، علی دایی پرافتخارترین فوتبالیست ایران است. اما همانطور که قبلاً هم نوشته بودم، دایی را خیلی زودتر از زمان مناسبش سرمربی تیم ملی کردند. الان هم خیلی زودتر از زمان لازمش از کار برکنارش کردند. در واقع جناب کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال، بهترین گزینه برای سرمربیگری آینده تیم ملی ایران را سوزاند! اگر دایی چند سال بعد و با کسب تجربه بیشتر – به خصوص تجربه در برخورد با رسانهها – به تیم ملی میآمد، خیلی بهتر بود. حالا هم گزینه مناسبی برای جایگزینی او نداریم. افشین قطبی و محمد مایلی کهن دو گزینه ابتدایی مد نظر فدراسیون هستند. من شخصاً به شایستگیهای قطبی برای سرمربیگری تیم ایران شک دارم، چرا معتقدم پارسال هم استلی تیم پرسپولیس را جمع کرد. مایلی کهن هم که بارها امتحانش را پس داده است!
شاید بهترین راه کار، گذاردن شخصی متین و با اخلاق در کنار دایی بود. کسی مانند دکتر زادمهر که عامل نجات دایی و سایپا از بحران خود ساخته دایی در لیگ دو سال قبل بود. و پس از حضور او و کنترل برخوردهای دایی سایپا توانست قهرمان لیگ برتر شود.
سوم؛ احمدی نژاد
نمیخواهم وارد بحث سیاسی شوم. اما خندهدارترین موضوع تلاش برای ربط دادن باخت ایران به حضور احمدینژاد در ورزشگاه است. من خودم شخصاً شاهد صحنه ورود احمدینژاد به ورزشگاه بودم. تماشاگران چنان ابراز احساسات کردند که واقعاً جای تعجب داشت. موج مکزیکیای که همزمان با حضور احمدینژاد در ورزشگاه راه افتاد، باعث شد تا گزارشگر استرالیایی شبکه Fox Sport نسبت به حضور احمدینژاد واکنش نشون بده.
تحلیل جدول ردهبندی و بازیهای آینده
از آنجایی که همیشه ما با از دست دادن فرصتها دنبال آخرین سهمیه جام جهانی هستیم، این بار هم در حالی که تاکنون 9 امتیاز از 15 امتیاز ممکن را از دست دادهایم، باید تمام 9 امتیاز بازیهای آینده از آن خود کنیم وگر نه کارمان به اما و اگر خواهد کشید.
در حال حاضر، کره شمالی، کره جنوبی، عربستان، ایران و امارات به ترتیب با 10، 8، 7، 6 و 1 امتیاز اول تا پنجم هستند که در این بین، کره جنوبی با 4 بازی، یک بازی از بقیه کمتر انجام داده است.
همانطور که بالا نیز اشاره کردم، اگر ایران موفق شود هر سه بازی آینده خود را با پیروزی پشت سر بگذارد، قطعاً به جام جهانی صعود خواهد کرد. اما با در نظر گرفتن این که بازی مقابل کره شمالی و کره جنوبی در زمین حریفان برگزار خواهد شد، نمیتوان به سادگی از پیروزی در این دو دیدار سخن به میان آورد.
شرایط جدول در گروه دوم منطقه آسیا به گونهایست که احتمالاً تا روز پایانی تکلیف سه تیم ایران، عربستان و کره شمالی مشخص نخواهد شد. اما به نظر من، کسب 7 امتیاز از سه بازی باقی مانده نیز میتواند ما را به عنوان تیم سوم گروه همچنان امیدوار به صعود به جام جهانی نگه دارد.
به این ترتیب و با توجه به دیدار بسیار سخت روز آخرمان مقابل کره جنوبی، پیروزی در دیدار خارج از خانه مقابل کره شمالی و دیدار خانگی مقابل امارات، حکم مرگ و زندگی را در زنده نگاه داشتن امیدهایمان بازی میکند.
با در نظر گرفتن حالتهای متفاوت، چیزی که مشخص است، رقابت بسیار کره شمالی، عربستان و ایران در دیدارهای آینده خواهد بود. به نحوی که اگر ایران به جای 9 امتیاز بتواند تنها 7 امتیاز از سه دیدار آیندهاش کسب کند، انگاه با یک امتیاز جابجایی بین عربستان و کره شمالی رتبه ایران بین دوم تا چهارم متغیر خواهد بود.
در حال حاضر که این مطلب را مینویسم، خبر برکناری علی دایی از سمت سرمربیگری تیم ملی همه جا پیچیده است. اما هنوز معلوم نشده که چه کسی جانشین او شده است.
×××
بحث فنی بازی
اول؛ انتخاب نفرات
دایی هم مثل همه مربیهای دیگر حق انتخاب نفرات تیم ملی را داشت. او از این حق استفاده کرد و توانست کریم باقری را پس از هفت سال به تیم ملی بازگرداند. و با استفاده از همین حق علی کریمی را دعوت نکرد. به اعتقاد من کریم باقری و علی کریمی، از جمله 10 بازیکن برتر دهه اخیر فوتبال ایران هستند. اما هر دو بازیکن مذکور در برههای از زمان اشتباه کردند. باقری که با بازگشتش به تیم ملی، روح تازهای به تیم دمیده بود، به بهانه خستگی و در واقع برای لذت بردن از تعتیلات نوروزیاش، از حضور در تیم ملی سر باز زد. داستان کریمی هم که بر همه روشن است. به نظر من، دایی در عدم دعوت از کریمی کاملاً محق بود. همانطور که برانکو خداداد عزیزی را دعوت نمیکرد، و یا امه ژاکه از دعوت کانتونا و دیوید ژینولا امنتاع میکرد. اگر حتی مربی یک تیم آماتوری بوده باشید، اولین چیزی که در تیمتان نمیخواهید، بازیکن بی نظم و خود مختار است. و متأسفانه کریمی همیشه بی نظم بوده است.
فارغ از بحث این دو بازیکن، عدم دعوت از آرش برهانی بهترین گلزن حال حاضر لیگ برتر و مجتبی جباری (هر چند که او نیز مانند کریمی بی نظم است) توجیه منطقیای نداشت. ضمن این که علی رغم آمادگی خسرو حیدری، استفاده مکرر از حسین کعبی نا آماده (که روی گل اول عربستان، مقصر اصلی بود)، یکی از ایرادهای مهره چینی دایی به شمار میرفت.
در بحث نفرات تیم ملی، معتقدم همه بازیکنان شایسته در زمین بودند به جز دو نفر: آرش برهانی و خسرو حیدری که به ترتیب به جای غلامرضا رضایی و حسین کعبی میتوانستند به کار گرفته شوند.
دوم؛ تعویضها
به نظرم ورود هاشمیان به جای رضایی، یک تعویض نادرست بود. چرا که هاشمیان مدتهاست که شایسته حضور در تیم ملی نیست. ای کاش اقلاً به جای آوردن یک بازیکن کم اثر، دایی سیاوش اکبرپور را (از بین نیمکت نشینان آن روز) وارد زمین میکرد. تصور کنید اگر به جای مثلث کم فروغ نکونام، شجاعی و رضایی، مثلث هماهنگ جباری، برهانی و اکبرپور به کار گرفته میشد، چه تأثیری در نحوه حملات تیم ایجاد میشد؟
سوم؛ تاکتیک تیم
این بخش را با این نقل قول آغاز میکنم: "علی دايی درباره اشتباهات تاكتيكی تيم ملی نيز گفت: اين مسائل را بازيكنان بايد از 12 سالگی ياد بگيرند و من نمیتوانم خود به ميدان بروم و اين نكات فردی را به بازيكنانم گوشزد كنم."
حالا سوال اینجاست که پس وظیفه سرمربی چیست؟ صرف داشتن یه عده بازیکن و بازی دادن به آنها که میپسندیم، همه وظایف سرمربی را شامل میشود؟
دایی گفته است: " ما يك گل بد دريافت كرديم ضمن آنكه گل دوم نيز روی يك ضربه كرنر به دست آمد نه فشار حملات تيم عربستان. ضمن آنكه ما در همان صحنه نيز برای تمامی بازيكنان از جمله بازيكنی كه گلزنی كرد يار مستقيم گذاشته بوديم اما، بازيكن ما به وظيفهاش عمل نكرد و به همين دليل شكست خورديم."
آقای دایی که معتقد است هر دو گل را بر روی یک اتفاق خورده است، آیا به این نکته توجه کرده است که روی گل اول عربستان دفاع خطی ایران در آفساید گیری ناموفق بود؟ آیا علی دایی دیده است که روی گل دوم عربستان، که حاصل یک ضربه کرنر بود، هیچ کسی تیر دوم دروازهمان را نگرفته بود؟ و ما از همان ناحیه گل خوردیم؟
آقای دایی که اعلام کرده است: " معتقدم تيم ملی ايران امروز بسيار خوب بازی كرد و من به بازيكنان تيم ملی افتخار میكنم." آیا به این فکر کرده است که عربستان در نیمه یک گل سالم زد که با اشتباه داور پذیرفته نشد؟
آیا به این فکر کرده است که روی اشتباه مسلم سید جلال حسینی، که دایی از او شخصاً تعریف کرده است، رحمتی مرتکب یک خطای پنالتی شد، که کمترین جریمهاش اخراج دروازهبان ما میبایست بود؟ اما باز هم اشتباه داور در عدم اعلام پنالتی از بروز یک فاجعه جلوگیری کرد.
آقای دایی باز هم گفته است که: " متأسفانه اين طبيعت فوتبال ماست و ما پس از گل نبايد عقب میآمديم اين وظيفه بازيكنان بزرگتر تيم بود كه بايد شرايط هجومی تيم را حفظ میكردند اما، متأسفانه اين اتفاق نيفتاد."
نه آقای دایی شما هم مثل اکثر هموطنانمان، هر بردی را از آن خود میدانی و هر باخت را به گردن دیگران میاندازی. اگر شما فهمیدی که تیمت عقب کشیده، پس چرا با یک تعویض به جا و آوردن بازیکنی که در پی اثبات خود در تیم است، سعی نکردی روند تیمیات را عوض کنی؟ (دو تعویض ما یکی قبل از گل تیم خودمان بود و دیگری بعد از گل تساوی عربستان.)
در نهایت این که آقای دایی فرمودند: "سوال من اين است كه مگر يك تيم چند بازی میتواند پيروز شود و برد و باخت در فوتبال هر كشوری وجود دارد."
آقای دایی صرفاً برای یادآوریتان عرض میکنم که در پنج بازی مقدماتی جام جهانی ما یک برد داشتهایم، سه تساوی و یک باخت! من متوجه منظورتان در مورد " مگر يك تيم چند بازی میتواند پيروز شود" نمیشوم!
نکات جنبی بازی
اول؛ تماشاگران
بر خلاف ادعای واهی اکثر رسانهها، یکی از بدترین تماشگران دنیا هستیم. من بیش از 100 بار به استادیوم رفتهام. و هر بار سوای مسائل اخلاقی که کلاً در ورزشگاههای ما محلی از اعراب ندارد، موضوع تشویقها خیلی خندهدار است. هرگاه تیم مورد حمایت تماشاگران مقابل تیم حریف عقب میافتد، سکوت احمقانهای ورزشگاه را فرا میگیرد. همه سیگار میکشند و فحش میدهند. در همین بازی با عربستان، در دقایق پایانی نیمه اول، فریاد "علی کریمی علی کریمی" مردم همه جا را گرفته بود. شما که سرمربی تیمتان را میشناسید! اعصابش تعطیل است! درست قبل از پایان نیمه اول که دایی باید حواسش را جمع کند تا چهار کلمه با بازیکنانش حرف بزند، این تشویق احمقانه علی کریمی روحیه او را به شدت متزلزل میکند. باور کنید و بپذیرید که "علی کریمی" خودش دلش نمیخواهد که در تیم باشد!
در نیمه دوم بعد از گل ایران، که روی حرکت و فضا سازی عالی محمدرضا خلعتبری به دست آمد، تماشاگران شروع میکنند به تشویق دایی! همان علی داییای که تا چند وقت پیش، مادرش را در ورزشگاهها به فحش میکشیدند! دقیقاً در میان تشویقهاست که عربستان گل مساوی را میزند و ورزشگاه خفه میشود! ای بابا الان موقع تشویق است! پس روحیه تیم چی میشه؟
اما این پایان کار نیست! تنها یک دقیقه پس از گل دوم عربستان، تصویربردار نمایی بازتری از ورزشگاه را نشان میدهد. بدون اغراق 70 درصد تماشاگران رفتهاند! مابقی تماشاگران هم یا به دایی فحش میدهند و یا عربستان را تشویق میکنند!
دوم؛ علی دایی
با احترام به علی پروین، احمدرضا عابدزاده و خیلیهای دیگر، علی دایی پرافتخارترین فوتبالیست ایران است. اما همانطور که قبلاً هم نوشته بودم، دایی را خیلی زودتر از زمان مناسبش سرمربی تیم ملی کردند. الان هم خیلی زودتر از زمان لازمش از کار برکنارش کردند. در واقع جناب کفاشیان، رئیس فدراسیون فوتبال، بهترین گزینه برای سرمربیگری آینده تیم ملی ایران را سوزاند! اگر دایی چند سال بعد و با کسب تجربه بیشتر – به خصوص تجربه در برخورد با رسانهها – به تیم ملی میآمد، خیلی بهتر بود. حالا هم گزینه مناسبی برای جایگزینی او نداریم. افشین قطبی و محمد مایلی کهن دو گزینه ابتدایی مد نظر فدراسیون هستند. من شخصاً به شایستگیهای قطبی برای سرمربیگری تیم ایران شک دارم، چرا معتقدم پارسال هم استلی تیم پرسپولیس را جمع کرد. مایلی کهن هم که بارها امتحانش را پس داده است!
شاید بهترین راه کار، گذاردن شخصی متین و با اخلاق در کنار دایی بود. کسی مانند دکتر زادمهر که عامل نجات دایی و سایپا از بحران خود ساخته دایی در لیگ دو سال قبل بود. و پس از حضور او و کنترل برخوردهای دایی سایپا توانست قهرمان لیگ برتر شود.
سوم؛ احمدی نژاد
نمیخواهم وارد بحث سیاسی شوم. اما خندهدارترین موضوع تلاش برای ربط دادن باخت ایران به حضور احمدینژاد در ورزشگاه است. من خودم شخصاً شاهد صحنه ورود احمدینژاد به ورزشگاه بودم. تماشاگران چنان ابراز احساسات کردند که واقعاً جای تعجب داشت. موج مکزیکیای که همزمان با حضور احمدینژاد در ورزشگاه راه افتاد، باعث شد تا گزارشگر استرالیایی شبکه Fox Sport نسبت به حضور احمدینژاد واکنش نشون بده.
تحلیل جدول ردهبندی و بازیهای آینده
از آنجایی که همیشه ما با از دست دادن فرصتها دنبال آخرین سهمیه جام جهانی هستیم، این بار هم در حالی که تاکنون 9 امتیاز از 15 امتیاز ممکن را از دست دادهایم، باید تمام 9 امتیاز بازیهای آینده از آن خود کنیم وگر نه کارمان به اما و اگر خواهد کشید.
در حال حاضر، کره شمالی، کره جنوبی، عربستان، ایران و امارات به ترتیب با 10، 8، 7، 6 و 1 امتیاز اول تا پنجم هستند که در این بین، کره جنوبی با 4 بازی، یک بازی از بقیه کمتر انجام داده است.
همانطور که بالا نیز اشاره کردم، اگر ایران موفق شود هر سه بازی آینده خود را با پیروزی پشت سر بگذارد، قطعاً به جام جهانی صعود خواهد کرد. اما با در نظر گرفتن این که بازی مقابل کره شمالی و کره جنوبی در زمین حریفان برگزار خواهد شد، نمیتوان به سادگی از پیروزی در این دو دیدار سخن به میان آورد.
شرایط جدول در گروه دوم منطقه آسیا به گونهایست که احتمالاً تا روز پایانی تکلیف سه تیم ایران، عربستان و کره شمالی مشخص نخواهد شد. اما به نظر من، کسب 7 امتیاز از سه بازی باقی مانده نیز میتواند ما را به عنوان تیم سوم گروه همچنان امیدوار به صعود به جام جهانی نگه دارد.
به این ترتیب و با توجه به دیدار بسیار سخت روز آخرمان مقابل کره جنوبی، پیروزی در دیدار خارج از خانه مقابل کره شمالی و دیدار خانگی مقابل امارات، حکم مرگ و زندگی را در زنده نگاه داشتن امیدهایمان بازی میکند.
با در نظر گرفتن حالتهای متفاوت، چیزی که مشخص است، رقابت بسیار کره شمالی، عربستان و ایران در دیدارهای آینده خواهد بود. به نحوی که اگر ایران به جای 9 امتیاز بتواند تنها 7 امتیاز از سه دیدار آیندهاش کسب کند، انگاه با یک امتیاز جابجایی بین عربستان و کره شمالی رتبه ایران بین دوم تا چهارم متغیر خواهد بود.